متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مجموعه دلنوشته‌های ترانه‌ اردیبهشت | زهرا صالحی (تابان) کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Taban_Art
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 33
  • بازدیدها 1,492
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,516
پسندها
16,394
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #31
قبل دیدنش، هزار بار
حرف‌ زدن تمرین کردم
افسوس! با دیدنش
هر چه تمرین کرده بودم، بر باد رفت!
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,516
پسندها
16,394
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #32
عاشق شدم بارها
عاشقِ دلتنگی مداوم،
عاشقِ باران،
عاشقِ دریا و جاده‌های شمال،
عاشق تاب‌بازی روی چوب شکسته،
و عاشق تو!
تویی که هیچکس جز خودم نمی‌فهمید
با رفتارهای عجیبت در تلاشی بفهمانی‌ام که عاشقی!
تو همان آدمی بودی که زبان آدمیزاد نمی‌فهمیدی...
آن‌وقت، وقتی بروی آخرین نسل عشق برایم منقرض می‌شود.
 
امضا : Taban_Art
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Ghasedakk

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,516
پسندها
16,394
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #33
می‌دانم خواهی آمد
اما همين ديشب كه با خودم حساب و كتاب می‌کردم،
باورم شد ديگر آمدنت سودی ندارد
وقتی من در تب فاجعه‌ام،
تو هر چه قدر هم نزديک باشی، ديگر دوری از من!
 
آخرین ویرایش
امضا : Taban_Art
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Ghasedakk

Taban_Art

نویسنده افتخاری
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,516
پسندها
16,394
امتیازها
39,073
مدال‌ها
39
  • نویسنده موضوع
  • #34
ترانه‌ی اردیبهشتِ من به خون نشست...
 
امضا : Taban_Art
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Ghasedakk
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا