• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

مجموعه دلنوشته‌های گذر دلدادگی | زهرا صالحی(تابان) کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Taban_Art
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 2,110
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Taban_Art

معلم برتر انجمن + گوینده انجمن
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
18/8/20
ارسالی‌ها
1,626
پسندها
17,491
امتیازها
39,073
مدال‌ها
40
سطح
27
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام دلنوشته: گذرِ دلدادگی
نویسنده: زهرا صالحی(تابان)
تگ:متوسط

طرح جلد گذر دلدادگی41.jpg
مقدمه:
مضحک ترین جدایی، تبانی زندگی و مرگ بود؛
وقتی می‌خواستند تو را از من بگیرند!
وقتی می‌خواستند تو را از جانم برُبایند... .
قرارداد بسته بودند سرِ گورستان کردن دنیایم... .
غافل از این‌که من اما فقط تو را می‌بینم،
به تو فکر می‌کنم،
حتی در نبودنت، با خیالت خوش‌گذرانی می‌کنم... .
منی که این‌گونه هم برایت آب می‌شدم
و مرگ چه ساده لوحانه بر سر جدا کردن ما، شرط بسته بود!

مسابقه رقص قلم*
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Taban_Art

GHAZAL NAROUEI

مدیر بازنشسته + نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
8/7/18
ارسالی‌ها
3,173
پسندها
55,545
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
20
سطح
40
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند..


666253_55d8129b2b3bd338171f79aeb97b64bc.jpg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

Taban_Art

معلم برتر انجمن + گوینده انجمن
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
18/8/20
ارسالی‌ها
1,626
پسندها
17,491
امتیازها
39,073
مدال‌ها
40
سطح
27
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
دوست داشتنت چیزی نبود که به این سادگی‌ها از سرم بپرد!
انگار که بعد از رفتنت، چند پیمانه الکل خورده ام؛
هنوز هم بعد سال‌ها مدهوش بودنت هستم.
و مثل احمق ها منتظر آمدنت... .
سرانجام میان این مستی حضورت خواهم مُرد... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Taban_Art

Taban_Art

معلم برتر انجمن + گوینده انجمن
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
18/8/20
ارسالی‌ها
1,626
پسندها
17,491
امتیازها
39,073
مدال‌ها
40
سطح
27
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
گاهی فکر می‌کنم بی معرفتم... .
دلم می‌گیرد از خودم... .
از کارهایم... .
از حضورم... .
زنگ می‌زنم... .
پیام می‌دهم... .
وقتی جوابی نمی‌دهی، خود را سرزنش خواهم کرد؛
که چرا پیش‌ترها به یادت نبوده‌ام؟!
زمانی که هنوز بودی... .
آری! منِ دیوانه هنوز هم بی‌معرفتی‌ام جاودان است... .
شرمنده می‌شوم که نبودم
که اینک نیز، بی‌تفاوت می‌شوم گاهی
که دختر درونم تخس و بهانه گیر می‌شود... .
ببخشید اگر گاهی، بی‌نیم نگاهی، بی‌تفاوت بوده‌ام
بی‌تفاوتِ تو... .
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

معلم برتر انجمن + گوینده انجمن
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
18/8/20
ارسالی‌ها
1,626
پسندها
17,491
امتیازها
39,073
مدال‌ها
40
سطح
27
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
دلتنگت که می‌شوم،
حافظ می‌خوانم... .
فال‌هایش همه از برگشتن مسافری دم می‌زند!
اما شب‌هایم...
امان از ترسی که میانِ وجودم تاب می‌خورد
که نکند،
آن مسافر، تو نباشی... .
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

معلم برتر انجمن + گوینده انجمن
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
18/8/20
ارسالی‌ها
1,626
پسندها
17,491
امتیازها
39,073
مدال‌ها
40
سطح
27
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
دلتنگی،
ناشناخته‌ترین بیماری دنیاست... .
نمی‌دانی دلت چه می‌خواهد،
چه کار باید بکنی،
چه باید بخوری تا خوب شوی.
دلت بی‌اجازه فقط غصه می‌خورد و لباسش تنگ وتنگ‌تر میشود.
آن‌قدر که کیسه‌ی آبش می‌ترکد و مثل اشک، از گونه‌هایت جاری می‌شود.
حادترین نوعش هم می‌شود زمانی که دستت به هیچ کجا بند نیست... .
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

معلم برتر انجمن + گوینده انجمن
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
18/8/20
ارسالی‌ها
1,626
پسندها
17,491
امتیازها
39,073
مدال‌ها
40
سطح
27
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
خواستم رویایِ یک عاشقانه را
میانِ دوست داشتن‌هایش جا دهم... .
اما او
گنجایشِ فریاد هایِ جنون‌وارم را نداشت!
و تمامِ دوست‌داشتنم، میانِ سینه ام دفن شد.
و حال... .
میانِ تنم، گورستانی از عاشقانه هاییست،
که برای حضورشان، بر سرِ خدا هم فریاد زدم... .
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

معلم برتر انجمن + گوینده انجمن
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
18/8/20
ارسالی‌ها
1,626
پسندها
17,491
امتیازها
39,073
مدال‌ها
40
سطح
27
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
گاهی می‌روند... .
بی آن‌که توضیح بدهند.
بی آن‌که توجه کنند به اشک های جاری شده،
بی‌توجه به گریه های شبانه،
به دوستت دارم‌هایِ خفه شده،
می‌روند... .
جوری می‌روند که انگار سال‌ها توهمِ بودنش را زده بودیم... .
و داغ می‌گذارند... .
داغ هزار رفتن،
و تو هم می‌روی،
اما به کما!
و مرگِ خاموشِ رویاهایت... .
 
امضا : Taban_Art

Taban_Art

معلم برتر انجمن + گوینده انجمن
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
18/8/20
ارسالی‌ها
1,626
پسندها
17,491
امتیازها
39,073
مدال‌ها
40
سطح
27
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
گاهی هم به‌جایِ گلو، دلت بغض می‌کند!
هوسِ اشک به سرش می‌زند و حکم بغضش، می‌شود گرفتگی!
این که می‌گویند قلبم درد می‌کند، واقعی است... .
دلی که خروار خروار گریه بخواهد, باید هم درد بگیرد!
و ایراد همه‌ی ما این است که
بغضِ قلب‌مان را گرفتگیِ رگ قلب می‌دانیم
و به‌جایِ دیدنِ او،
دکتر را می‌بینیم... .
 
آخرین ویرایش
امضا : Taban_Art

Taban_Art

معلم برتر انجمن + گوینده انجمن
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
18/8/20
ارسالی‌ها
1,626
پسندها
17,491
امتیازها
39,073
مدال‌ها
40
سطح
27
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
زندگی همان شعر غمگینی است
که رفته رفته تلخیِ قافیه‌هایش بر روح و روان چنگ می‌زند... .
 
امضا : Taban_Art
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا