فاطمه مقدم رو به پیشرفت سطح 10 ارسالیها 182 پسندها 1,151 امتیازها 6,963 مدالها 11 16/8/22 #31 فلورا. گفت رفتم به راه صفت دیدم به کوی صفا ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا! کلیک کنید تا باز شود... آنک آن تازه بهار دل من در دل خاک از سحاب مژه خوناب مطر بگشایید امضا : فاطمه مقدم
فلورا. گفت رفتم به راه صفت دیدم به کوی صفا ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا! کلیک کنید تا باز شود... آنک آن تازه بهار دل من در دل خاک از سحاب مژه خوناب مطر بگشایید
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 16/8/22 #32 فاطمه مقدم گفت آنک آن تازه بهار دل من در دل خاک از سحاب مژه خوناب مطر بگشایید کلیک کنید تا باز شود... در گلشن امید به شاخ شجر من گلها نشکفند و برآمد نه ثمرها ای در سر عشاق ز شور تو شغب ها! امضا : فلورا.
فاطمه مقدم گفت آنک آن تازه بهار دل من در دل خاک از سحاب مژه خوناب مطر بگشایید کلیک کنید تا باز شود... در گلشن امید به شاخ شجر من گلها نشکفند و برآمد نه ثمرها ای در سر عشاق ز شور تو شغب ها!
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 30/8/22 #33 فلورا. گفت در گلشن امید به شاخ شجر من گلها نشکفند و برآمد نه ثمرها ای در سر عشاق ز شور تو شغب ها! کلیک کنید تا باز شود... ازین ده رنگتر یاری نپندارم که کس دارد وزین بینورتر کاری نپندارم که کس دارد نماند از رشتهٔ جانم به جز یک تار خون آلود ازین باریکتر تاری نپندارم که کس دارد امضا : m.sina
فلورا. گفت در گلشن امید به شاخ شجر من گلها نشکفند و برآمد نه ثمرها ای در سر عشاق ز شور تو شغب ها! کلیک کنید تا باز شود... ازین ده رنگتر یاری نپندارم که کس دارد وزین بینورتر کاری نپندارم که کس دارد نماند از رشتهٔ جانم به جز یک تار خون آلود ازین باریکتر تاری نپندارم که کس دارد
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 31/8/22 #34 m.sina گفت ازین ده رنگتر یاری نپندارم که کس دارد وزین بینورتر کاری نپندارم که کس دارد نماند از رشتهٔ جانم به جز یک تار خون آلود ازین باریکتر تاری نپندارم که کس دارد کلیک کنید تا باز شود... در جهان هیچ سینه بیغم نیست مرا دانهٔ دل بر آتش فتاده است! امضا : فلورا.
m.sina گفت ازین ده رنگتر یاری نپندارم که کس دارد وزین بینورتر کاری نپندارم که کس دارد نماند از رشتهٔ جانم به جز یک تار خون آلود ازین باریکتر تاری نپندارم که کس دارد کلیک کنید تا باز شود... در جهان هیچ سینه بیغم نیست مرا دانهٔ دل بر آتش فتاده است!
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 31/8/22 #35 فلورا. گفت در جهان هیچ سینه بیغم نیست مرا دانهٔ دل بر آتش فتاده است! کلیک کنید تا باز شود... تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن با انده او زشت است اندوه جهان خوردن گر پای سگ کویش بر دیدهٔ ما آید زین مرتبه بر دیده تشویر توان خوردن امضا : m.sina
فلورا. گفت در جهان هیچ سینه بیغم نیست مرا دانهٔ دل بر آتش فتاده است! کلیک کنید تا باز شود... تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن با انده او زشت است اندوه جهان خوردن گر پای سگ کویش بر دیدهٔ ما آید زین مرتبه بر دیده تشویر توان خوردن
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 1/9/22 #36 m.sina گفت تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن با انده او زشت است اندوه جهان خوردن گر پای سگ کویش بر دیدهٔ ما آید زین مرتبه بر دیده تشویر توان خوردن کلیک کنید تا باز شود... نقش تو خیال برنتابد حسن تو زوال برنتابد چون روی تو بی نقاب گردد آفاق جمال برنتابد! امضا : فلورا.
m.sina گفت تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن با انده او زشت است اندوه جهان خوردن گر پای سگ کویش بر دیدهٔ ما آید زین مرتبه بر دیده تشویر توان خوردن کلیک کنید تا باز شود... نقش تو خیال برنتابد حسن تو زوال برنتابد چون روی تو بی نقاب گردد آفاق جمال برنتابد!
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 1/9/22 #37 فلورا. گفت نقش تو خیال برنتابد حسن تو زوال برنتابد چون روی تو بی نقاب گردد آفاق جمال برنتابد! کلیک کنید تا باز شود... دلا با عشق پیمان تازه گردان برات عشق بر جان تازه گردان به کفرش ز اول ایمان آر و آنگه چو ایمان گفتی ایمان تازه گردان امضا : m.sina
فلورا. گفت نقش تو خیال برنتابد حسن تو زوال برنتابد چون روی تو بی نقاب گردد آفاق جمال برنتابد! کلیک کنید تا باز شود... دلا با عشق پیمان تازه گردان برات عشق بر جان تازه گردان به کفرش ز اول ایمان آر و آنگه چو ایمان گفتی ایمان تازه گردان
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 1/9/22 #38 m.sina گفت دلا با عشق پیمان تازه گردان برات عشق بر جان تازه گردان به کفرش ز اول ایمان آر و آنگه چو ایمان گفتی ایمان تازه گردان کلیک کنید تا باز شود... نونو دلم از درد کهن ایمن نیست و آن درد دلم که دیده ای ساکن نیست میجویم بوی عافیت لیکن نیست آسایشم آرزوست این ممکن نیست! امضا : فلورا.
m.sina گفت دلا با عشق پیمان تازه گردان برات عشق بر جان تازه گردان به کفرش ز اول ایمان آر و آنگه چو ایمان گفتی ایمان تازه گردان کلیک کنید تا باز شود... نونو دلم از درد کهن ایمن نیست و آن درد دلم که دیده ای ساکن نیست میجویم بوی عافیت لیکن نیست آسایشم آرزوست این ممکن نیست!
m.sina کاربر خبره سطح 14 ارسالیها 3,536 پسندها 7,166 امتیازها 35,773 مدالها 16 2/9/22 #39 فلورا. گفت نونو دلم از درد کهن ایمن نیست و آن درد دلم که دیده ای ساکن نیست میجویم بوی عافیت لیکن نیست آسایشم آرزوست این ممکن نیست! کلیک کنید تا باز شود... تا کرد مرا بسته بادام دو چشم او چون پسته دل از حسرت آکنده همی دارم جان تحفهٔ او کردم هم نیست سزای او زین روی سر از خجلت افکنده همی دارم امضا : m.sina
فلورا. گفت نونو دلم از درد کهن ایمن نیست و آن درد دلم که دیده ای ساکن نیست میجویم بوی عافیت لیکن نیست آسایشم آرزوست این ممکن نیست! کلیک کنید تا باز شود... تا کرد مرا بسته بادام دو چشم او چون پسته دل از حسرت آکنده همی دارم جان تحفهٔ او کردم هم نیست سزای او زین روی سر از خجلت افکنده همی دارم
فلورا. کاربر حرفهای سطح 14 ارسالیها 1,966 پسندها 4,715 امتیازها 28,973 مدالها 17 2/9/22 #40 m.sina گفت تا کرد مرا بسته بادام دو چشم او چون پسته دل از حسرت آکنده همی دارم جان تحفهٔ او کردم هم نیست سزای او زین روی سر از خجلت افکنده همی دارم کلیک کنید تا باز شود... مانم به تو و به من نمانی آن سایه منم که خاک خاکم! امضا : فلورا.
m.sina گفت تا کرد مرا بسته بادام دو چشم او چون پسته دل از حسرت آکنده همی دارم جان تحفهٔ او کردم هم نیست سزای او زین روی سر از خجلت افکنده همی دارم کلیک کنید تا باز شود... مانم به تو و به من نمانی آن سایه منم که خاک خاکم!