مشاعره مشاعره با اشعار سایه

[m.sina]

ترکی است که از غایت چابک دستی
اندر شب تیره جفته بر خایه زند

در ایینه بندان پریخانه چشمم
بنشین که به مهمانی دیدار خود ایی
بینی که دری از تو به روی تو گشایند
هر در که بر این خانه ایینه کشایی

 

[Samira-M]

در ایینه بندان پریخانه چشمم
بنشین که به مهمانی دیدار خود ایی
بینی که دری از تو به روی تو گشایند
هر در که بر این خانه ایینه کشایی

یکی هر آنچه توانی جفا به سایه ی بی دل
مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم

 

[m.sina]

یکی هر آنچه توانی جفا به سایه ی بی دل
مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم

من آن ابرم که می‌خواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد

دل تنگم غریب این در و دشت
نمی‌داند کجا سر می‌گذارد

 

[H.Allahdadi]

من آن ابرم که می‌خواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد

دل تنگم غریب این در و دشت
نمی‌داند کجا سر می‌گذارد

دل دادن عارفان چنین سهل مگیر
با حسن دلاویز تو آنی دگرست!

 

[m.sina]

دل دادن عارفان چنین سهل مگیر
با حسن دلاویز تو آنی دگرست!

تيره شد آتش يزدانی ما از دم ديو
گر چه در چشم خود انداخته دود ای ساقی
تشنه خون زمين است فلك وين مه نو
كهنه داسی است كه بس كشته درود ای ساقی

 

[H.Allahdadi]

تيره شد آتش يزدانی ما از دم ديو
گر چه در چشم خود انداخته دود ای ساقی
تشنه خون زمين است فلك وين مه نو
كهنه داسی است كه بس كشته درود ای ساقی

یاد رنگینی در خاطر من

گریه می‌انگیزد



ارغوانم آنجاست

ارغوانم تنهاست!

 

[m.sina]

یاد رنگینی در خاطر من

گریه می‌انگیزد



ارغوانم آنجاست

ارغوانم تنهاست!

تو با کدامین باد میروی
چه ابر تیره ای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانه روزی
دل تو وا نمیشود

 

[H.Allahdadi]

تو با کدامین باد میروی
چه ابر تیره ای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانه روزی
دل تو وا نمیشود

دیر است، گالیا

در گوش من فسانه دلدادگی مخوان!

دیگر ز من ترانهٔ شوریدگی مخواه!!

 

[m.sina]

دیر است، گالیا

در گوش من فسانه دلدادگی مخوان!

دیگر ز من ترانهٔ شوریدگی مخواه!!

همه مرغان هم اواز پراکنده شدند
اه از این باد بلا خیز که زد در چمنم

 

[H.Allahdadi]

همه مرغان هم اواز پراکنده شدند
اه از این باد بلا خیز که زد در چمنم

محتاج یک کرشمه‌ ام ای مایه امید
این عشق را ز آفت حِرمان نگاه دار

ما با امید صبح وصال تو زنده ایم
ما را ز هول این شب هجران نگاه دار!