نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مشاعره مشاعره با اشعار سایه

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 107
  • بازدیدها 2,557
  • کاربران تگ شده هیچ

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #41
تمام شب به خیال تو رفت و می دیدم
که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد
دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم
محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم


تاریک و تهی پشت و پس اینه ماندیم
هر چند که همسایه ی آن چشمه ی نوریم

 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #42
دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم
محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم



تاریک و تهی پشت و پس اینه ماندیم
هر چند که همسایه ی آن چشمه ی نوریم

مباد سایه که جانت بماند از رفتار
که در روندگی دایم است هستی رود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #43
مباد سایه که جانت بماند از رفتار
که در روندگی دایم است هستی رود
در كار عشق او كه جهانیش مدعی است
اين شكر چون كنیم كه ما را رقیب نیست

جانا نصاب حسن تو حد كمال یافت
وین بخت بین كه از تو هنوزم نصیب نیست
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #44
در كار عشق او كه جهانیش مدعی است
اين شكر چون كنیم كه ما را رقیب نیست

جانا نصاب حسن تو حد كمال یافت
وین بخت بین كه از تو هنوزم نصیب نیست
تو غزالم نشدی رام که شعر خوشت آرم
غزلم قصه ی در دست که پرورده ی دردم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #45
تو غزالم نشدی رام که شعر خوشت آرم
غزلم قصه ی در دست که پرورده ی دردم
مهی که مزد وفای مرا جفا دانست
دلم هر آنچه جفا دید ازو وفا دانست
روان شو از دل خونینم ای سرشک نهان
چرا که آن گل خندان چنین روا دانست
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,335
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #46
مهی که مزد وفای مرا جفا دانست
دلم هر آنچه جفا دید ازو وفا دانست
روان شو از دل خونینم ای سرشک نهان

چرا که آن گل خندان چنین روا دانست
تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #47
تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
تو یار خواجه نگشتی به صد هنر هیهات
که بر مراد دلِ بی قرارِ من باشی

تو را به آینه داران چه التفات بود
چنین که شیفته ی حسن خویشتن باشی
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #48
تو یار خواجه نگشتی به صد هنر هیهات
که بر مراد دلِ بی قرارِ من باشی

تو را به آینه داران چه التفات بود
چنین که شیفته ی حسن خویشتن باشی
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی‌کُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,166
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #49
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی‌کُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند
دل چون توان بریدن ازو مشکل است این
اهن نیست جان من اخر دل است این
من میشناسم این دل مجنون خویش را
پندش دگر مگوی که بی حاصل است این
 
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,988
پسندها
6,396
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
  • #50
دل چون توان بریدن ازو مشکل است این
اهن نیست جان من اخر دل است این
من میشناسم این دل مجنون خویش را
پندش دگر مگوی که بی حاصل است این
ترکی است که از غایت چابک دستی
اندر شب تیره جفته بر خایه زند
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا