- تاریخ ثبتنام
- 13/1/21
- ارسالیها
- 1,803
- پسندها
- 24,340
- امتیازها
- 44,573
- مدالها
- 37
- سن
- 19
سطح
28
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #11
***
ده روز از آخرین نامه بازیمان میگذشت. سخت دلتنگ بودم و نمیدانستم چرا محکوم شدهام به این دوری.
در عصر تکنولوژی بودیم و نامه بازی میکردیم! اصلاً قابل درک نیست، نمیفهمم در سر هورم چه میگذرد.
همچنان سوال داشتم، نامههایم روی هم ردیف شده بودند و در انتظار سفیر بودم.
سفیری که حتم دارم همچنان نسبت به من دلخور است. عادت کرده بودم به لبخندهایش که با هربار دیدنم میزد؛ اما جدیداً آن لبخندش هم از چشمانم دریغ میکرد.
آندم نمیدانستم تشنهی لبخندهای سفیرم یا نامههای عاشقانهی هورم... .
ده روز از آخرین نامه بازیمان میگذشت. سخت دلتنگ بودم و نمیدانستم چرا محکوم شدهام به این دوری.
در عصر تکنولوژی بودیم و نامه بازی میکردیم! اصلاً قابل درک نیست، نمیفهمم در سر هورم چه میگذرد.
همچنان سوال داشتم، نامههایم روی هم ردیف شده بودند و در انتظار سفیر بودم.
سفیری که حتم دارم همچنان نسبت به من دلخور است. عادت کرده بودم به لبخندهایش که با هربار دیدنم میزد؛ اما جدیداً آن لبخندش هم از چشمانم دریغ میکرد.
آندم نمیدانستم تشنهی لبخندهای سفیرم یا نامههای عاشقانهی هورم... .
آخرین ویرایش توسط مدیر