کامل شده مجموعه دلنوشته های شفق قطبی من | ژیلا.ح کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,392
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
گل رز قشنگه، اقاقیا، سوسن، یاس، نرگس، مریم و خیلی از گل‌های دیگه.
ولی کی می‌دونه گل مرداب چی کشید تا از دل اون منجلاب بیاد بیرون؟ به گلبرگ‌ و پیچ و خمش ایراد می‌گیرن ولی نمی‌دونن توی اون آب مرده‌ی مرداب، بهترین چیزی که می‌تونسته باشه همین بوده.
بوی گل رز و بابونه م**س.ت کننده است، ولی گل مرداب فرق می‌کنه... .
وقت‌هایی که توی بدترین حال ممکنی،
وقت‌هایی که زمین خوردی ولی ته زورتو می‌زنی که پا شی،
وقتایی که با خودتم می‌جنگی تا نقطه نذاری ته جمله‌ی زندگیت،
درست همین وقت‌هاست که گل مردابت روی آب می‌رقصه. همین وقت‌هاست که با وجود همه‌ی اشتباهاتی که کردی، با وجود همه‌ی خرابکاری‌ها و بد بودنات باز هم توی اون لحظه بهترین تصمیم خودت رو گرفتی.
جای تو بودن سخت‌ترین کار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,392
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
***
یک‌روزهایی هست توی زندگی هر آدمی که مثل همیشه نیست. رد شدن ازشون مثل این می‌مونه که لای چرخ‌دنده‌های ساعت گیر کرده باشی. ثانیه‌ها لاک پشتی راه میرن و دقیقه‌ها حلزونی. هر روز قد یک‌سال کش میاد. تموم سعیتو می‌کنی تا رو پاهات وایسی ولی چیزی نمونده برات... هیچ رمقی. حتی اگه دنیا قشنگ‌ترین جای جهان هم باشه، وقتی توی اون حالتی هیچی برات مهم نیست. انگار توی یک‌تونل سیاه گیر افتادی و هرچی میری جلوتر فقط تاریکی‌ست. از این تونل بی‌انتها و تاریک خیلی از آدم‌ها تونستن با موفقیت بیرون بیان، خیلی‌ها هم سخت؛ اما بالاخره اومدن بیرون. وقتی بهشون نگاه می‌کنی انگار تا ته قلبت تیر می‌کشه. اون دقیقه‌ها خوشحالی و خندیدن آدما برات هیچ اهمیتی نداره. سخته که حتی روی پاهات بند شی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,392
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
خوشبختی هیچ وقت معنی مشخصی نداره.
یک‌روز که خیلی تشنه و خسته‌ای، یک‌لیوان آب خنک خوشبختی‌ست.
وقتی هوا یک‌دفعه‌ای سرد شده و داری یخ می‌زنی چون لباس گرم تنت نیست، نشستن توی یک‌ماشین گرم و یا گرفتن دستات روی بخاری خود خوشبختیه.
وقتی همه جا تاریکه و هیچی نمی‌تونی ببینی، خوشبختی نوریِ که همه جا رو روشن می‌کنه.
خوشبختی یک‌چیز تعیین شده نیست.
خوشبختی همین چیزایی‌ست که داری و زندگی پر از نداشتنه تا بهت نشون بده خیلی چیزها داشتی و داری. خوشبختی جز به جز زندگیتِ تا وقتی که همین تیکه‌های کوچیک نامنسجم رو از دست بدی... وقتی که از دستشون دادی تازه می‌فهمی خوشبختی همون چیزایی بوده که داشتی و حالا نمی‌تونی داشته باشیشون.
یک‌چیزی مثل سلامتی،
مثل راحت نفس کشیدن،
مثل نگاه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,392
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
طبیعت خیلی عجیبه. وقت‌هایی که به سبزی درخت‌ها و گیاهان نگاه می‌کنی انگار کیلوکیلو انرژی تزریق میشه بهت. انگار اون رنگ سبز توی هیچ مداد رنگی و توی هیچ رنگ صنعتی نیست. حتی توی پارچه‌های مبلمان و لباس‌ها. فقط یک‌سبز خاص و زنده‌ است که نگاه کردن بهش میتونه امید بخش باشه.
ولی توی پاییز دیدن خشک شدن اون همه زیبایی، و ذره‌ذره آب شدنش غم انگیزه. با این حال این غم نارنجی، قرمز و زرد هم قشنگه. وقت‌هایی که روی برگ‌های خشک راه میری و خش‌خش صداشون رو می‌شنوی.
با این حال نمی‌تونی برای پاییز ناراحت بمونی.
چون می‌دونی این شکلی نمی‌مونه و بهار دوباره سبز میشه، پر از انرژی و امید و قشنگی میشه. حتی این دفعه پر بارتر و قشنگ‌تر و سبزتر.
پس چرا ما تو زندگیمون این شکلی نیستیم؟
مگه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,392
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #15

***
نوشتن متن ادبی آسونه، حتی کسایی که میتونن ادبی بنویسین یک‌سیاستمدار محسوب میشن. اینکه می‌تونن حرفاشون رو بزنن بدون اینکه مستقیم بیانشون کنن. تشبیه می‌کنن، آرایه‌های مختلف میارن وسط، آنقدر به این در و اون در می‌زنن تا یک‌طوری حرفشون رو بزنن که اون تندی برنده یا تلخی یا شیرینی اصلی معلوم نشه.
ولی اینکه بخوای حرف دلت رو بزنی خیلی سخته.
اینکه پای هیچ تشبیهی وسط نباشه که حواس‌ها بهش پرت بشه، پای هیچ مثال و کنایه‌ای نباشه، ایهام یا حتی واج‌آرایی، و بخوای مستقیم با ب بسم‌الله بری وسط میدان یک‌دل شیر می‌خواد.
میگن درون آدما خیلی قشنگه، ولی می‌دونی چیه؟ درون هر آدمی، برای خودش قشنگه. نمیشه اونی که درونش پر از درخت و یک‌جنگل با کسی که درونش همه چیز ماشینی و تکنولوژی یکی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,392
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #16

***
آدم توی دلش یک‌عالمه جزیره داره.
یک‌عالمه جزیره‌ی سرسبز و قشنگ مختلف که هرکدوم مال یک‌قسمت‌ست.
ولی خیلی از این جزیره‌ها رو، آدم‌های دیگه خراب کردن. دقیقاً هر جزیره یک‌بخش از احساسات ما بوده، همینه که الان خیلی از احساسات درون ما مردن.

مرده هیچ وقت زنده نمیشه‌... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,392
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
بچه که بودم، یک‌قاعده‌ی نانوشته بود که همیشه باورش داشتم. اینکه وقتی یک‌روز بد دارم، یک‌روز خوب بعدش میرسه. نه اینکه کلیشه باشه یا حرفای بزرگونه خونده باشم نه، تجربه همیشه ثابتش کرده بود.

وقتایی که به خاطر نمره‌های بدم تنبیه می‌شدم و یک‌مدت بعد یک‌اتفاق خوب واقعا میوفتاد. همیشه این خوب و بد بودن‌ها جبران میشد. نه بدی تا آخر می‌موند، نه خوبی!
وقتی حالم خوب بود می‌دونستم یک‌چیز بدی هم بعدش هست و وقت‌هایی که اتفاق بد می‌اوفتاد می‌دونستم یک‌جایزه‌ای داره؛
الان این روزهام همینه... .
اتفاقای بد افتادن و گذشتن،
من هنوزم منتظر اتفاقای خوبم... .
منتظر اینکه بالاخره جایزه‌ی همه‌ی اینا رو بگیرم. میدونم که بدون جواب نیست، حتی اگه مثل بچگی‌اام همه‌ی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,392
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
اگه قرار بود نسبت به تمام اتفاقات جهان بی‌تفاوت باشیم، هیچ فرقی نداشتیم با یک‌ربات. حتی خیلی از آدم‌هایی که قاتل سریالی شدن به این مرحله رسیدن.
مثل این می‌مونه که دیگه قهوه برات هیچ بوی خوبی نداشته باشه، دیگه از غذا خوردن یا خوابیدن لذت نبری. از بارون یا برف خوشحال نشی و حتی بوی خاک بارون خورده حالت رو خوب نکنه. بی‌احساس بودن توی کتابا و قصه‌ها یک‌ویژگی ساختگی‌ست. اگه واقعی بشه اصلا چیز خوبی نیست... .
اما آدم‌ها هیچ‌وقت از اول بی‌احساس نبودن. خیلی چیزها باعث میشه آدم به این نقطه برسه. مثل خیلی چیزهای دیگه که می‌تونه آدم‌ها رو به نقطه‌های دیگه برسونه.
وقتی می‌خوای غذا درست کنی، با پیاز و لپه و... می‌تونی قیمه درست کنی. ولی اگه یکم توش تغییر باشه، به جای قیمه میشه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,392
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #19

***
یک‌حرف قشنگی پایین سررسیدم خوندم؛
می‌گفت «زندگی شما زمانی به پایان می‌رسد که در برابر مهم‌ترین های خود سکوت کنید»
مهم‌ترین چیزهای زندگی آدم... خیلی چیزها توی دسته‌ی مهم زندگی هر آدمی قرار می‌گیره. و اولین نسخه برای هر آدم، خودشه. ارزش‌ها و عقاید و حتی باورهای خودش. چیزهایی که دوست داره و چیزهایی که از بودن باهاشون لذت میبره.
اون لحظه که سکوت می‌کنی، در واقع از همه‌اش دست کشیدی. وقتی دیگه چیزی برات مهم نباشه، انگار واقعا زندگیت تموم شده.
هر چقدر جنگیدن سخت باشه، هرقدر قرار باشه بابت دفاع کردن از مهم‌های خودت حرف بشنوی، یا حتی شماتت بشی بابتشون، باز هم براشون یک‌کاری بکن. باز هم بیکار نمون! حتی کسر یک‌دهم هم از صفر بیشتره. هر چقدر هم کوچیک باشه جزو هیچ نیست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,392
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #20

***
وقتی احساس تنهایی می‌کنی که نت آهنگ دلت با بقیه نمی‌خونه. هرچقدر هم سعی می‌کنی یک‌آهنگ یک‌نواخت و موزون آدما بهت نمیدن. فکر می‌کنی شاید آهنگ تو بدترین آهنگ دنیا باشه حتی شاید هم از اینکه نمی‌تونی مثل بقیه باشی ناراحت میشی. این میشه که بین آدما هم حس می‌کنی تنهایی.

دوروبرت پر میشه از آدم‌های مختلف ولی بازم نه حرفی برای گفتن داری نه چیزی که تو رو به وجد بیاره.
چون ریتم دونفر هماهنگ نمیشه. نمیشه گفت که آهنگ اونا خوب نیست. فقط هر کس دنیای خودش رو داره. این تفاوت باعث تمایز آدماست ولی سخته بخوای آهنگ خودت رو عوض کنی تا بتونی به پای کسایی که فکر می‌کنی ازت جلوترن برسی... .
بهتره بعضی وقتا بی‌خیال تلاش کردن بشی و خودت رو فقط با خودت مقایسه کنی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا