کامل شده مجموعه دلنوشته های شفق قطبی من | ژیلا.ح کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
بسم رب النور السماوات و الارض

shafaqe-qotbiye-man copy.jpg
نام دلنوشته: شفق قطبی من
نویسنده: ژیلا.ح
تگ: محبوب
ویراستار: -Atlas وانیا؛

مقدمه:
اگه اتفاق افتادن چیزی که فکر نمی‌کنی، مثل معجزه‌ است، اگه شدن نشدنی‌ترین خیال و آرزو‌ها میتونه مثل یک‌معجزه یک‌روز اتفاق بیوفته، اگه هنوزم نور کوچیکی هست که دلم رو گرم کنه، پس من توی این شب تاریک و سرد، منتظر دیدنش می‌مونم. منتظر دیدن معجزه‌ی قشنگ شفق.
منتظر رشته انوار قشنگی که شب رو روشن می‌کنن. منتظر شفق قطبی‌ام می‌مونم... .

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

خَمود

مدیر بازنشسته تالار وحشت + خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
3,982
پسندها
35,809
امتیازها
71,673
مدال‌ها
37
سطح
33
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...

585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg



نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
توی فیزیک خیلی قاعده و قانون هست. ولی همیشه یک‌اصل هم برای رد کردن همه‌ی اون قواعد وجود داره، اینکه: «اگه بشه به... محدودیت غلبه کرد... اگه بشه به شرایط جوی غلبه کرد، اگه بشه به ثانیه‌ها غلبه کرد... .
این قاعده و قانون هستن که دنبالشون می‌چرخیم تا یک‌جوری هر چیزی که اتفاق میوفته رو اثبات کنیم.
هر لحظه و هر ثانیه توی هر روز، دنبال دلیلی برای هر پدیده می‌گردیم. غافل از اینکه خیلی از همین قانون و قاعده‌ها ساخته‌ی خودمونن‌.
ما فقط دنبال چیزی می‌گردیم که بتونه همه چیز رو توضیح بده.
دنبال سوالای ذهنمون، دنبال چیزایی که توی سرمون شکل می‌گیرن.
ولی همیشه همه چیزا جواب ندارن.
بعضی چیزها توی فیزیک و کوانتوم و شیمی و ریاضی و حتی زیست گنجونده نمی‌شن.
بعضی چیزها رو لمس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
همیشه گوش‌شنوا برای حرفای آدم پیدا نمیشه. بعضی وقت‌ها حرفات رو به دیوار روبه‌روت می‌زنی و منتظری یک‌چیزی بگه. یک‌اتفاقی بیوفته، ولی اون فقط یک‌دیوار. با آجر، خشت، گچ و سیمان و رنگ صورتی کم رنگ روش، شاید هم سفید.
فرار کردن از دردها شاید راه خوبی باشه واسه وقتایی که زورت به چیزی نمیرسه، ولی خیلی راه‌های دیگه هم هست.
زندگی لحظه‌هایی است که انتخاب می‌کنیم. مشتی از انتخاب‌های درست، غلط و مختلف.
بعضیاشون طی زمان خنده دار میشن، و بعضی‌ها هم دردناک.
همه میگن توی لحظه زندگی کردن یعنی لذت بردن از زندگی، ولی اگه فقط توی حال زندگی کنی، نمی‌تونی نهایت استفاده رو ببری‌.
هیچ وقت معلوم نیست تا کی میتونی عزیزانت رو کنار خودت داشته باشی، هیچ وقت نمیدونی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
راجب شفق نوشته بود که یک‌پدیده ی جویِ. که در اثر برخورد باد خورشیدی مولکول‌های آب اتمسفر درست میشه‌. توضیح علمی زیاد داره ولی شفق دقیقاً همون لحظه‌ای که انفجار تموم احساساتت رخ میده. هر چیزی که توی وجودت تصمیم می‌گیره بالاخره رها بشه، و در نهایت یک‌آسمون زلال بمونه با یک‌معجزه‌ی رنگی به اسم شفق.
فوران همه‌ی حس‌هایی که می‌تونی با هم داشته باشی. درست لحظه‌ای که تصمیم می‌گیری خیلی چیزها رو رها کنی‌.
آخر سر مثل یک‌نقاش که می‌خواد از دور به نقاشیش نگاه کنه، زل می‌زنی به حرکت رقص گونه‌ی نورهای مختلفی که توی آسمون می‌درخشن. درست همون لحظه‌‌ست که یک‌حس قوی آرومت می‌کنه. یک‌حس آرامش خالص که توی وجود آدم می‌پیچه و نمی‌تونی چشم از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
انگار شفق‌ها وقت‌هایی به وجود میان که ما حالمون مثل همیشه نیست. یا خیلی خوبیم، یا خیلی بد. اون لحظه که چیزی به اسم عشق بین دونفر شکل می‌گیره یک‌شفق بزرگ و خیلی قشنگ، یک‌شفق سبز، بنفش و صورتی.
لحظه‌ای که حس می‌کنی غم کل زندگیت رو گرفته و با بغض به پنجره نگاه می‌کنی که یک‌دفعه می‌بینی بارون گرفت... اون لحظه یک‌شفقِ.
همه‌ی شفق‌ها رو نمی‌شه دید. شفق‌هایی که توی قطب و ایسلند توی کویر و توی جنگل درست می‌شن و تو حتی کیلومترها باهاشون فاصله داری... .

شفق‌هایی دیگه‌ای هم هست که دیده نمی‌شه، ولی توی وجودمون داره شکل می‌گیره و می‌درخشه. اون لحظه‌هایی که از همه جا بریدیم و یک‌نوری توی قلبمون می‌درخشه. نوری که نمی‌دونی که از کجا منشا می‌گیره ولی اومده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
قلب رو به خیلی چیزها میشه تشبیه کرد. بعضی وقت‌ها به دریا و اقیانوس و گاهی به شیشه تشبیه می‌کنن. حتی بعضی‌ها به معبد، کلیسا، مسجد، سنگ، صخره و کوه.
توی دنیا که بگردی خیلی چیزها هست که بخاطر صفاتشون میشه به هم ربطشون داد ولی قلب شبیه هیچ کدوم از تشبیه‌هایی که می‌کنن نیست. همه چیز هست و هیچ چیز نیست. هم می‌تونه مثل شیشه بشکنه و هم می‌تونه بدون هیچ تغییری به پمپاژ خون ادامه بده در حالیکه زخم خورده‌ترین عضو بدنِ. زخمی که از بقیه به جا می‌مونه.
مثل سنگ می‌تونه سخت باشه ولی هیچ وقت باری که تحمل می‌کنه معلوم نیست. می‌تونه تمام شب‌ها و روزهای گذشته رو توی خودش جا بده و باز هم قد یک‌مشت باقی بمونه.

اگه قهرمان جهان هم باشی مشتت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
یک‌وقت‌ها که حواست نیست و لبه‌ی کاغذ انگشتت رو می‌بره، دردش آدم رو جون به لب می‌کنه. با اینکه یک‌زخم کوچیک ولی از زخمی که با هر چیز دیگه‌ای به وجود میاد انگار سوزش بیشتره.
زخم زبون آدما همین شکلی‌ست؛ مثل همین لبه‌های کاغذ. میان و یک‌چیزی به زبون می‌گن و میرن. تو هم جواب نمی‌دی و از کنارش رد می‌شی ولی تموم شب جاش می‌سوزه؛ تموم شب درد می‌کنه. ذهنت رو ناخودآگاه درگیر میکنه و تا یک‌هفته می‌تونه ادامه داشته باشه.
مثل خرده ریزه‌ی تو کفش که دو-سه میلی‌متر هم نیست ولی راه رفتنت رو کج‌وکوله میکنه.
حتی اگه ببخشی، حتی اگه چسب زخم بزنی روش رو، بازم دردش می‌مونه. ولی همه‌اش همین نیست... خیلی وقت‌ها بدون اینکه بفهمیم زخم بقیه شدیم، حتی دونسته هم همین‌طور‌ انگار جزوی از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
نمی‌تونی به جای آدم‌ها زندگی کنی، پس سعی کردن برای تغییر دادنشون بی‌فایده است. درختی که دونه‌اش توی یک‌گلدون مربعی ساخته شده، ریشه و حتی ممکنه تنه‌اش هم همون شکل رو به خودش بگیره. حتی اگه گلدونش رو عوض کنی ته‌ته تهش چند تا شاخ و برگ جدید میده که با فرم قبلی‌اش فرق می‌کنه ولی تنه‌اش همون شکلی می‌مونه که قبلا بود. چیزی که ریشه گرفته رو نمیشه عوض کرد.
ولی به جاش میتونی یک‌بخشی از زندگی آدما رو قشنگ کنی. به جاش میشه یک‌خاطره‌ی خوب باشی واسه لحظه‌هایی که حالشون گرفته و وقتی اتفاقی چیزی می‌بینن که یاد تو می‌افتن، باهاش بخندن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

نقاش انجمن + نویسنده افتخاری
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/12/18
ارسالی‌ها
2,480
پسندها
64,394
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
سن
23
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #10

***
اگه آدما موج رادیو بودن، هرچقدر هم رادیو رو دستکاری می‌کردی، باز هم اون موج با تو تطابق پیدا نمی‌کرد. موجی که فرکانسش فرق داره با تو نمی‌خونه، باید بیخیالش بشی. یک‌فرکانس جدید پیدا کن؛ یک‌چیزی که وقتی بهش گوش میدی موسیقی قلبت باشه. نه یک‌صدای گوش خراش که تمومی نداره.

بعضی کانال‌ها فقط وجود دارن که ازشون رد شی، و بعضیاشون هم فقط برای این هستش که باهات ساز مخالف بزنن. هر موجی مال یک‌ساحلِ. هر ساحل هم مال یک‌دریا.
بعضی وقت‌ها رد شدن و گذشتن مثل راه رفتن روی شن و ماسه‌های خیس ساحلِ. شاید کف پاهات رو قلقلک بده یا راه رفتنت رو سخت کنه، ولی کنارش دریا رو داری، صدای پرنده‌ها و باد و موج‌هایی که با هم مسابقه میدن تا بیان سمتت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 5)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا