روی سایت دلنوشته یک دلشکسته| Dnya20 کاربر انجمن یک رمان

[..のnya20..]

اسم دلنوشته:اندازه عشق
عشق،
با فاصله فرسخ حساب نمی‌شود...
با عمق حساب می‌شود.
این که به تک‌تک سلول‌هایت
سرایت کند
و رفتنش،
مساویست با نابودیت،
مساویست با ویرانیت.
عشق...
فراموش نشدنیست،
دست نیافتنیست،
عشق...
شیرین ترین است؛
دردش سوزانده‌ ترین است.
اما...
دردش هم،
شیرین است!

 

[..のnya20..]

اسم دلنوشته:هدف
چــــــه همه چیز عوض شد؛
با چشــــــم گوش می‌دهیم،
با انگشت‌هایمان حرف میزنیم،
ولی!
یک چیز همان است،
هنوز هدفمان
درد و دل کردن است،
همین!

 

[..のnya20..]

عشق...
احتیاج نیست،
اشتیاق است.
افسوس که او،
همیشه محتاج من بود نه مشتاق!

 

[..のnya20..]

خیلی عوض شده‌ام،
دلم برای خودم تنگ شده است؛
آن که زود می‌بخشید،
زود می‌خندید،
اما...
روز به روز با هر حرف
از خودم دور شده‌ام،
چون فهمیده‌ام،هر شکستنی که بشکننت
شاید تمام شود!
اما...
شکستنی دوباره خواهد بود،
از همان شخص که از شکستن دلت پشیمان بود!

 

[..のnya20..]

چه قشنگ است...
عشق با تو،
سوختن در نبود تو،
شکستن بی تو!

 

[..のnya20..]

اسم دلنوشته: موج و ساحل
دلم می‌خواهد
ساحلی باشم!
و تو...
دریایی باشی
که موجت نوازشم دهد!
همان موجی که
با هر نوازش،
زخم‌های دل ساحل را
مداوا می‌کند؛
ای موج من!
من محتاج نوازش‌های تو،
برای قلبِ زخم خورده‌ام هستم!
همین...

 

[..のnya20..]

گـــــذشتہ را مے‌پرستــــــــم،
حیف برگــــــــشتــنے نیــســـــت.

 

[..のnya20..]

اسم دلنوشته:آخر راه
چشمانم را دیگر می‌خواهم چکار؟!
بگذار از اشک دیده‌ام خاموش شود...
دلیلی برای دیدن نیست!
بی تو،
دیگر،
نمی‌خواهم!
چشم را،
گوش را،
نفس را،
حس لمس را،
چشمی که تو را نبیند،
نفسی که با تو کشیده نشود،
گوشی که صدایت را نشنود،
حس لمس را در نبود دستانت،
نمی‌خواهم!
میفهمی؟
در نبود تو،
دیگر هیچ نمی‌خواهم!

 

[..のnya20..]

اسم دلنوشته:ماهی عاشق
حکایت ما،
حکایت ماهی وآب است!
ماهی که
در جستجوی آب،
بی نفـــــس
جان می‌کند؛
آن ماهی بی آب مرد...
و تو چو آبِ بی ماهی همانی!
بود ونبود ماهی
برایت فرقی نداشت!

 

[..のnya20..]

اسم دلنوشته:نگاهی به ماه

به ماه خیره می‌شوم...
بازم نمی‌توانم مثل همیشه،درست تماشایش کنم.
تار است،
ای چشم‌های خسته‌ام
بگذارید تماشایش کنم.
می‌دانم سخت است نبودنش اما...
اشک‌هایتان نمیگذارند تماشایش کنم.
می‌دانید که او عاشق ماه بود،
و من به عشق او،
در نبود او،
به امید خیره‌شدن هر دویمان
به ماه خیره می‌شوم؛
این تنها دلگرمی قلب دلتنگ من است.