قدمهایت هر چهقدر که دور باشد، باز مرا آرامم میکند.
آغوشم در ازدحام سرمای تنهایی، دستهایت را میطلبند و نگاهِ مشتاقم، آوای آمدنت را زمزمه میکند.
چهقدر رسیدنت را دوست دارم و تو میدانی که من از تمام تو، دستهایت را خواهانم تا در جهان بیپایانت گم شوم.