• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

منتخب ترجمه اشعار In Love With Pain | سورین مترجم انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Surin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 42
  • بازدیدها 1,291
  • کاربران تگ شده هیچ

Surin

منتقد ترجمه + مترجم
منتقد ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
722
پسندها
14,014
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #31
پَری در باد

با گذشت سال‌ها، همیشه فکر می‌کردم که پَرِ گمشده‌ای هستم
که در بین نیروهای هوا گیر افتاده.
همیشه فکر می‌کردم
عشق در میان باد به وزش در می‌آید،
زیرا این چیزی‌ست که همیشه در گوشم فرو کرده بودند.
نمی‌توانم کنترلش کنم.
من برای عشق، زیادی گمشده‌ و سنگ‌دل هستم.
اما می‌دانم که عشق من وحشی‌ست
و اگر بخواهی آن را به زانو در بیاوری
همه‌چیز را ویران می‌کند.
من تمام نیروهایی هستم که نمی‌شود کنترل کرد،
همان‌هایی که می‌خواهند آزاد باشند.
من گم شده نیستم؛ در واقع، تو مرا گم کرده‌ای.
من همان عشقی هستم که همیشه دنبالش خواهی گشت،
همان که هرگز نخواهی یافت‌.
زیرا تو سعی در کنترل کردن پر داشتی،
درحالی‌که من خودِ باد بودم.

***
 

Surin

منتقد ترجمه + مترجم
منتقد ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
722
پسندها
14,014
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #32
غبارِ ستاره

در آخر
من هرگز تکه‌ای از خودم به جا نگذاشتم
بلکه همیشه تبدیل به غبار شدم.
تو مرا
به خاطر ستاره‌ای که بودم
و طوری که در عشق می‌سوختم
به خاطر خواهی آورد؛
و خواهی دید که هرکسی
نمی‌تواند این‌گونه باشد.

***
 

Surin

منتقد ترجمه + مترجم
منتقد ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
722
پسندها
14,014
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #33
در اوقات دیگر

به مرگ فکر می‌کنم
و با دانستن این که قرار است با آن به آرامش برسم
به آرامی نفس می‌کشم.
این باعث میشود به تو
و به لحظه‌ی رفتنت فکر کنم.
آن زمان، چیزی در درون من درحال مرگ بود
اما به آرامی نفس می‌کشیدم
زیرا می‌دانستم بعد از تو، آرامش خواهد بود.

***

عمق

من در درونِ خود عمق یک جهان را دارم
اما تو هرگز به آسمان نگاه نکردی.

***
 

Surin

منتقد ترجمه + مترجم
منتقد ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
722
پسندها
14,014
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #34
تمام چیزی که همیشه می‌خواستی

تمام چیزی که همیشه می‌خواستی
آنجا بود؛
این که قلبم درحال التماس کردن باشد،
این که حرف‌های زیادی برای گفتن وجود داشته باشد.
تمام چیزی که همیشه می‌خواستی
آنجا بود؛
این که به جای ماندن، رفتن را ترجیح بدهی...

***
 

Surin

منتقد ترجمه + مترجم
منتقد ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
722
پسندها
14,014
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #35
خانه

در لبه‌ی کهکشان
نیمی دورتر از جهان
سرگردان قدم برمی‌دارم؛
فقط برای این که بفهمم
هیچ چیز قرار نیست مرا به تو برساند.

***
 

Surin

منتقد ترجمه + مترجم
منتقد ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
722
پسندها
14,014
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #36
قرار نبود

چیزی که ما کم داشتیم
قافیه بود.
وقتی من شب بودم،
تو روز بودی
و وقتی تو روشنایی بودی،
من تبدیل به تاریکی می‌شدم.
اما اگر کلمات را جوری دیگر می‌گفتیم
من شب می‌شدم
و تو روشنایی.‌‌..*

***

سخن مترجم: اینجا کلمه‌ی light و night هم‌قافیه هستن و تو این لاین شاعر قصد داشته بگه اگر اوضاع جور دیگه‌ای پیش می‌رفت، حتی با این که با هم متفاوتیم اما ممکن بود مکمل و سولمیت همدیگه باشیم.
 

Surin

منتقد ترجمه + مترجم
منتقد ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
722
پسندها
14,014
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #37
رقصیدن با روحِ تو

و من آن‌جا،
میان خیابانِ خالی از انسان،
زیر تمام چراغ‌ها،
تمام شب درحال رقصیدن
برای تمام ستارگان بودم
و برای یک لحظه
فقط برای یک لحظه
تو هم آنجا بودی.

***
 

Surin

منتقد ترجمه + مترجم
منتقد ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
722
پسندها
14,014
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #38
شیرین و تلخ

برایم سوال است
که آیا با آن‌ها هم تلخ رفتار می‌کردی
یا شیرین بودی و آن‌ها باعث شدند تلخ شوی؟
اگر اینطور بود، خنده‌دار است
زیرا من هم تلخ شدم
و این باعث شد به تو فکر کنم.
برایم سوال است
آن موقع که با آن‌ها به شیرینی رفتار کردی
و به تو صدمه زدند
آیا یاد من از ذهنت عبور کرد؟

***
 

Surin

منتقد ترجمه + مترجم
منتقد ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
722
پسندها
14,014
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #39
خوابیدن

ضربان قلب تو
دیگر مرا به خواب نمی‌برد.

***

پژواک‌ها

در ساکت‌ترین لحظات
وقتی قلب به بلندترین شکل ممکن می‌تپد،
می‌توانی صدای احساساتی که هرگز از بین نرفتند را بشنوی؛
همچون پژواک صدا
که برمی‌گردد.

***
 

Surin

منتقد ترجمه + مترجم
منتقد ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
10/6/19
ارسالی‌ها
722
پسندها
14,014
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #40
هرازچندگاهی

وقتی مچ خود را حین فکر کردن
به احساساتی که پشت سر گذاشته‌ایم می‌گیریم
همه‌چیز را از اول احساس می‌کنیم.
یعنی درست همان لحظه که یک فکر
تبدیل به خنده‌ای روی لب می‌شود.
در آخر ما فقط افرادی هستیم که روزی عاشق بودیم
و هرازچندگاهی از ذهن یک‌دیگر عبور می‌کنیم.

***

نگاه‌ها

ما گرفتار چیزی می‌شویم که می‌بینیم.
هرچند جهان عمق بی چایانی دارد
اما ما اغلب زیبایی ماه را
برای کشف عمق یک روح مثال می‌زنیم.

***
 
آخرین ویرایش
عقب
بالا