- ارسالیها
- 834
- پسندها
- 14,654
- امتیازها
- 31,973
- مدالها
- 20
- نویسنده موضوع
- #31
پَری در باد
با گذشت سالها، همیشه فکر میکردم که پَرِ گمشدهای هستم
که در بین نیروهای هوا گیر افتاده.
همیشه فکر میکردم
عشق در میان باد به وزش در میآید،
زیرا این چیزیست که همیشه در گوشم فرو کرده بودند.
نمیتوانم کنترلش کنم.
من برای عشق، زیادی گمشده و سنگدل هستم.
اما میدانم که عشق من وحشیست
و اگر بخواهی آن را به زانو در بیاوری
همهچیز را ویران میکند.
من تمام نیروهایی هستم که نمیشود کنترل کرد،
همانهایی که میخواهند آزاد باشند.
من گم شده نیستم؛ در واقع، تو مرا گم کردهای.
من همان عشقی هستم که همیشه دنبالش خواهی گشت،
همان که هرگز نخواهی یافت.
زیرا تو سعی در کنترل کردن پر داشتی،
درحالیکه من خودِ باد بودم.
***
با گذشت سالها، همیشه فکر میکردم که پَرِ گمشدهای هستم
که در بین نیروهای هوا گیر افتاده.
همیشه فکر میکردم
عشق در میان باد به وزش در میآید،
زیرا این چیزیست که همیشه در گوشم فرو کرده بودند.
نمیتوانم کنترلش کنم.
من برای عشق، زیادی گمشده و سنگدل هستم.
اما میدانم که عشق من وحشیست
و اگر بخواهی آن را به زانو در بیاوری
همهچیز را ویران میکند.
من تمام نیروهایی هستم که نمیشود کنترل کرد،
همانهایی که میخواهند آزاد باشند.
من گم شده نیستم؛ در واقع، تو مرا گم کردهای.
من همان عشقی هستم که همیشه دنبالش خواهی گشت،
همان که هرگز نخواهی یافت.
زیرا تو سعی در کنترل کردن پر داشتی،
درحالیکه من خودِ باد بودم.
***