نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

عقیق دوگانه شعرکده: BPY مجموعه اشعار در شهر دل غم می‌تپد | محدثه رستگار کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع AROHI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 70
  • بازدیدها 1,999
  • کاربران تگ شده هیچ

AROHI

رفیق انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,952
پسندها
23,374
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #21
باز دیدمش اویی را که روزی مرا ویران کرده بود
همانی که سال‌ها پیش دلم را اسیر طوفان کرده بود
در قصر خوشبختی‌اش با رقیب شاهزاده‌ای در آغوشش داشت
ای وای او همانی‌ست که برایم، جهانی را نالان کرده بود؟!
 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI
  • Clap
واکنش‌ها[ی پسندها] HOOYAR

AROHI

رفیق انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,952
پسندها
23,374
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #22
تو چندنفری که جهانم بی‌تو این‌چنین خالی شده
سهم من بی‌حضورت شادی‌های دروغین و پوشالی شده
از همان روزی که تو از پس دیدگانم رفتی و محو شدی
قلبم در زمستان اندوه، غرق در سعادت خیالی شده

 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

رفیق انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,952
پسندها
23,374
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #23
دل دیوانه‌ام برای یک لحظه دیدنت پر می‌زند
داغ دوری‌ات به کاخ رویاهایم تبر می‌زند
این چه رسم روزگاری‌ست که وقتی کسی را دوستش داری
پشت تو می‌ماند ولی؛ از همان‌جا به تو خنجر می‌زند
 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

رفیق انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,952
پسندها
23,374
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #24
هیچگاه این فلک برای دلم چشم دیدن مسرت نداشت
هر زمان و هرکجا تنها در وجودم حسرت کاشت
قلب من بوستانی بود که روزگار به آتشش کشید
افسوس که داغ خویش را در اوج جوانی بر دلم گذاشت
 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

رفیق انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,952
پسندها
23,374
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #25
منِ تیمار حتی در خواب‌‌ها چشم‌هایت را می‌جویم
دیوانه می‌خوانی مرا گر بگویم رویایت را می‌بویم
لیلی قلبم، حتی اگر بیابانی خشک در آفتاب باشی
مجنون‌وار چون گیاهی در خاک سوزانت می‌رویم
 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

رفیق انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,952
پسندها
23,374
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #26
عشق آغاز شد و بپا کرد در وجودم آشوب
ز درد، صبح روشن روزگارم خیلی زود گشت غروب
از کهن‌سالی مگو که من خود در سیه شبی پیر شدم
در این دنیا خاکستر می‌شوی، حتی اگر بداری صبر ایوب!
 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

رفیق انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,952
پسندها
23,374
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #27
او را دست در دست رقیب دیدم و جانم رسیده به لبم
او که زمانه‌ای خاطره‌اش می‌گشت کابوس کل شبم
یادم آمد که در اوج عشق مرا رها کرده بود در آتش تبم
تصویرشان را می‌بینم با اشک و برای ذره‌ای نفس در طلبم
 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

رفیق انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,952
پسندها
23,374
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #28
فرشته‌ام، بال‌های سپیدت را به قصد سقوط رها مکن
خود را به آلودگی این دنیای اهریمنی مبتلا مکن
یکی از زیبایی‌های مانده در زمانه قلب پر مهر توست
رویت را به تاریکی و قلب عاشق مرا بیش از این تنها مکن


 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

رفیق انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,952
پسندها
23,374
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #29
از وقتی تو را دیدم با او، این چشم‌ها را دگر نمی‌خواهم
از ترس کابوس در آغوش او بودنت، من شب‌ها نمی‌خوابم
همچو خورشیدی نور عشقم را به آسمان نگاهت سپردم
چنان خاموشم ساختی که دگر من تا ابد برای عشقی نمی‌تابم


 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

رفیق انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,952
پسندها
23,374
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #30
در شهر دل من، دگر آبادی‌ای نمانده باقی
تمام دیار قلبم، ویرانه گشت به دست معشوقی یاغی
محبوب من دلش از ابتدا قلمرو دیگری بود!
فقط آمد تا کل هستی‌ام را بسوزاند با چنین داغی!
 
امضا : AROHI

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 6)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا