متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

عقیق دوگانه شعرکده: BPY مجموعه اشعار در شهر دل غم می‌تپد | محدثه رستگار کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع AROHI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 51
  • بازدیدها 1,295
  • کاربران تگ شده هیچ

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,919
پسندها
22,871
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #41
افسوس که دلم عاشق معشوق اشتباهی شد
اما در بیابان درونم عجب مجنون چشم‌به‌راهی شد
آن عاشق دیوانه‌ای که برای تو گذشت از تمام دارو ندارش
اما در قصه دلدادگی عاقبتش فقط نابودی و تباهی شد
 
امضا : AROHI

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,919
پسندها
22,871
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #42
تو سفر کردی با او و من ماندم در فراق
تو در کنارش خندیدی و من سوختم در این داغ
مردم طی سال‌ها و رنج‌های مختلف پیر می‌شوند
من اما یک شبه پیر گشتم ز یک اتفاق!
 
امضا : AROHI

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,919
پسندها
22,871
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #43

تو با من چه کردی که یک شبه عاشق شدم
از تمام زمین و زمان به کل فارغ شدم
من با تو چه کردم که آتش زدی به تپش‌های دلم
با دروغ خامم کرده بودی و در نهایت قربانی حقایق شدم
 
امضا : AROHI

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,919
پسندها
22,871
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #44

دگر وصال عشق برای من دیر شده
دل من ز نرسیدن‌ها دگر خسته و پیر شده
آن من دلداده‌‌ی خرم، حالا زمین‌گیر شده
چون عشق برایم مانند زخم عمیق شمشیر شده
 
امضا : AROHI

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,919
پسندها
22,871
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #45
ز رفتن ناگهانی‌ات دلم شده تکه پاره و کبود
عاقبت سوزاندند عشق ما را چشمان حسود
حالا برگشتی و می‌‌گویی پشیمانی و دوستم داری
اما بی‌وفا نوش دارو پس از مرگ سهراب چه سود؟


 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,919
پسندها
22,871
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #46
رفتی و محو شدی؛ اما سایه‌‌‌ات مرا نمی‌گذارد تنها
به جایت با منِ آواره قدم می‌زند روزها و شب‌ها
گویی قصه‌ی مجنون دوباره آغاز می‌شود در این شهر
چون ز حسرتت، عاقبت گشتم در این دیار دیوانه و رسوا


 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,919
پسندها
22,871
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #47
بعد از هربار رفتنت، برمی‌گردی و قتلت را تماشا می‌کنی
خنجری خونین در دست داری و گناهت را حاشا می‌کنی
می‌گویی این زخم و جدایی تمامش به گردن من است اما نمی‌دانی
که با همان لبخند بی‌‌رحمت، سنگدلی‌ات را افشا می‌کنی

 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,919
پسندها
22,871
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #48
می‌روم با اینکه رفتن برایم تا حد مرگ سخت است
می‌روم و ذره‌ذره می‌میرم اما خیال تو چقدر تخت است
می‌روم و دیگر تا قیامت از من رها می‌شوی!
خوشا به حال اویی که بعد از من در کنار تو خوشبخت است!
 
امضا : AROHI

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,919
پسندها
22,871
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #49
صدای قدم‌هایت فریاد می‌زند که وقت رفتن رسیده!
برای قلبم، زمان سلاخی شدن و جان دادن و مُردن رسیده!
زندگی شیرین و خنده‌هایم در کنار تو، پایان یافت!
حالا وقت تلخی و گریه و غصه خوردن رسیده!
 
آخرین ویرایش
امضا : AROHI

AROHI

شاعر انجمن
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,919
پسندها
22,871
امتیازها
44,573
مدال‌ها
24
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #50

منِ عاشق دلباخته‌ات، در آینده‌ای دور
شاید برسم به وصالت ولیکن در گور
دنیایی که نرساند به دل‌های شیدا جبر و زور
جهانی به زیبایی قصه‌ها و به درخشانی نور

 
امضا : AROHI

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 3)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا