- تاریخ ثبتنام
- 20/8/24
- ارسالیها
- 99
- پسندها
- 257
- امتیازها
- 1,113
- مدالها
- 3
سطح
2
- نویسنده موضوع
- #91
دو سه روزی گذشت صبح داشتم، از لابی به طبقه بالا میرفتم که صدای پیامکی از گوشیام آمد. گوشیام را چک کردم و دیدم که قریب به ده روز پیش به همان دختری که زیر پستهای حسام کامنت گذاشته بود درخواست داده بودم، بالاخره درخواستم را قبول کرده و من توانستم وارد حساب شخصی او شوم. با شتاب وارد پیجش شدم، عکسی از خودش کنار مجسمه آزادی آمریکا داشت که عینک دودی زده بود و موهای بلوند و بلندش با وزش نسیم آشفته بود و در بین کسانی که عکس او را پسندیده بودند، حسام هم بود اما نظری ننوشته بود.
دوباره عکس دیگری را نگاه کردم از نزدیک عکس گرفته بود آن هم با روپوش سفید و ماسک که چشمان آبی و درشتش با لایهای ملیح از آرایش به زیبایی میدرخشید و عکس دیگر در کنار پیرمردی سفید مو با کراوات کت و شلوار کنار یک ماشین...
دوباره عکس دیگری را نگاه کردم از نزدیک عکس گرفته بود آن هم با روپوش سفید و ماسک که چشمان آبی و درشتش با لایهای ملیح از آرایش به زیبایی میدرخشید و عکس دیگر در کنار پیرمردی سفید مو با کراوات کت و شلوار کنار یک ماشین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.