متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته واله... | الهه خواجه علی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #21
* رستگار- غصه هایت را بریز در خورجین دلتنگی هایم میخواهم کاری کنم اسب روزگار به تاخت آنها را باخود ببرد.

- اسب روزگار ما خیلی وقت است که فلج شده جانا! بارش را هم کم کرده ایم تا اذیت نشود؛ غافل از اینکه این بار برای شانه های خمیده ی ما زیادی سنگین است!

رستگار- جانا به رفیق کناریت بده کمی از بارت را جای خالی برای بار یک دوست دارد.

- شاید یک دوست چند قدمی بتواند سنگینی این بار را با من تحمل کند؛ اما در این روزگار، هیچ کس وفا ندارد. آخرش رفیق نیمه راه می شود و بارت را سنگین تر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #22
* زیباترین شکسته ی عالم دل است و بس... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #23
* این روز ها به هر طرف که نظر می کنم؛
بیشتر به این نتیجه می رسم
که ذات آدمی منفعت طلب است.
تا کاری برایش سود نداشته باشد،
آن را به انجام نمی رساند...
حتی عاشق شدنِ او هم،
راهی برای تسلی دل خودش است... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #24
* از خدا خواستمت؛ نداد! نگذاشت که تو باشی!
شاید آمدن را به خودت سپرده است...
پس چرا نمی آیی؟ *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #25
* خودآزار شده ام از این دردی که بر جانم افتاده است...
گویی که اسیر درد بی درمان شده ام...
اما نه اینکه واقعا بی درمان باشد! نه!

بلکه درمانش آنقدر دشوار شده که به درد بی درمان می ماند... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #26
* زندگی من یک قصّه ی تکراری ست... :
هر روز صبح یک سناریوی تکراری را به اجرا در می آورم؛
و هر شب،

یک سناریوی نو را در خواب می بینم...! *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #27
* لاجرم یک روز خواهم شد صدایی پرتوان
می برم من هر صدایی که صدایم را برید... *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #28
* آسمان این روز ها ابری تر شده؛
حتی گُل ها هم گریه ی شامگاهی شان
از خیسی گونه هایشان پیداست...
باران هم نتوانست اشک هایشان را بشوید...
و این ها همه به خاطر رفتن توست...
باور می کنی جانانِ من؟!
چنان که از این شهر رفتی،

همه جا شب شده است! *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #29
* خودم را در تو گم کردم...
به من جان می دهی
یا می بری جانم؟!

نمی دانم... نمی دانم...! *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali

elahe khajeali

رفیق جدید انجمن
سطح
8
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,077
امتیازها
6,363
مدال‌ها
7
  • نویسنده موضوع
  • #30
* نگاه کن و ببین
چگونه با خودم لج می کنم؛
تا قلمی را به دست نگیرم،
که جز نام تو،

نوشتن هیچ واژه ی دیگری را نیاموخته...! *
 
آخرین ویرایش
امضا : elahe khajeali
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا