دلم گرفته آى آدمها!
مىدانيد كجا صداقت مىفروشند؟
يا كمى مهربانى؟
يا كمى نگاه با محبت؟
دلم عجيب رنجيده.
دلم عجيب رنجيدهاى آدمها از شما
شرمنده كه من نمىتوانم آدم باشم!
ميان اين همه ماسك.
آى آدمها! مىشنويد دلم گرفته؟
گرفته بدجور گرفته.
بر من بخندید؛
من آن ژنده پوش خیابان گردم.
خنده شما بیش از سرمای نگاهتان، مرا رنج نمیدهد.
آی آدمها!
گناهم چیست؟