متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دل نوشته دلِ تنگِ من|دخترعلى كاربر انجمن يك رمان

  • نویسنده موضوع دخترعلی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 39
  • بازدیدها 3,467
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #21
دقايقى در زندگى هست كه دلت براى كسى انقدر تنگ مى‌شود كه مى‌خواهى او را از روياهايت بيرون بكشى و در دنياى واقعى، بغلش كنى.
گابريل گارسيا ماركز.

هيچ كدام از نوشته‌هايش به اندازه دو جمله‎ى بالا، به دلم ننشست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : دخترعلی

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #22
اى بر پدرت دل، صلوات!
بگذار نفس بكشم.
تنگى دل، نفس مى‌برد.
جانان من، چرا جانم نمى‌شوى؟!
من به فداى جان تو!
چرا تو جان نمى‌شوى؟!
عجب رسمى است كه تنگى دل، چشمه‌ى شعر در من مى‌جوشاند.

شعر براى تو.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : دخترعلی

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #23
چند لحظه پيش، رو به قبله‌ى خدا بعد از نماز صبح، من نشستم و خدا روبرويم و دلم كنارم.
چه جمع كوچك پهناورى بود.
من حرف زدم و دل بر زبانم جارى كرد و خدا شنيد.
خدا هميشه مى‌شنود؛ اما بعضى مواقع فقط براى خود خدا حرف می‌زنى، ان مواقع، انگار خدا بيشتر مى‌شنود!
دلم چه مظلومانه اميد به زبانم بسته بود.
زبانم گفت از دعاى سلامتى براى كشورم،
براى مردمم،
براى همه‌ى زن‌ها، كودكان، دختران و پيران،
براى مردم الجزاير، مصر، نيجريه، قطر، اردن، بحرين، سوريه، افغانستان و فلسطين،
براى دوستان، همكاران، هم كلاسي‌هاى مدرسه و دانشگاه،
براى همسايه‌ها، خويشان، فاميل و خانواده،
براى دوستان انجمن‌هاى مجازى، دوستان مجازى و گروه تلگرام،
براى اموات همه‌ى اشنايان،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : دخترعلی

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #24
اين روزها، با گروه پرستوهاى لانه ساز مى‌چرخم و مى‌گردم؛
همانند پرستو، پر از هيجان و سر و صدایند.
پر از ايده و درحركتند، گويى در همايش مهاجرت براى ساختن شركت كرده‌اند.
همان گونه، ترد، شكننده، زيبا و جوان؛
اما… اما امان از اين دل تنگ كه تا مجالى براى استراحت يا انديشيدن مى‌يابد، همانند اشعار مولانا، نشست و برخواست مى‌كند.
مى‌چرخد و مى‎نالد و مى‌غرد.
تا هست، چنين بادا.
مى‌دانم هيچ هيجان و خرسندى و نيكوكارى، نمى‌تواند از عمق دل تنگی‌ات بكاهد اما رخصت بده نفس بكشم.
مى‌دانم مهربان‌تر از تو، خود تو هست.
با من كنار بيا و بگذار ارامشى ولو ظاهرى داشته باشم.
مهربانا! مهربان باش حتى بامن، براى من، بخاطر من.
دست بر تو مى‌كشم و مى‌گذارم بدانى گاه كعبه‌ى من تويى، فدایت شوم الهى...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : دخترعلی

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #25
اوج دل تنگی، فقط اندازه یک آه و یک قطره اشک است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : دخترعلی

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #26
امروز از خودم عصبانى هستم.
دلم ترسيده و مظلوم گوشه‌اى نشسته.
مى‌خواهم بزنم لهش كنم! چرا مرتب جولان مى‌دهد در راه‌هاى ناآشنا و گل مى‌دهد به غريبه‌ها؟
چرا اى دل، ادم نمى‌شى؟!
تا چه اندازه؟ چه قدر مى‌خواهى مانند توپ بسكت، بيندازنت در سبد و با سرعت ازت دور شوند؟!
چرا اى دل؟
دل من چرا اينقدر مهربانى؟!
به خود خدا قسم، تو براى اين دنيا نيستى!
تو به اين افراد و زمان تعلق ندارى.
دل من، كمى به اندازه‌ى يك بى‌توجهى، نامهربانى و خيانت درحق دوستى، بزرگ شو.
اگر نمى‌خواهى بزرگ شوى، پس حداقل كنار بمان از بازى سياه يا بى‌رنگ ديگران.
دل من بيا... بيا نترس!
بايد از چيزى بترسى كه نمى‌ترسى؛
بيا تا بتوانم با نجوايى از بى‌تفاوتى و داستان حباب‌هاى...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : دخترعلی

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #27
دلم تنگ است؛
غمگین است؛
گرفته، داغون و خسته است.
دلم تنگ چيزى است كه مى‌دانم و نمى‌دانم چيست!
ديروز براى من، ريشه در تاريخى 31 ساله داشت.
31سال مى‌گذرد از عمليات کربلای 1؛
31سال مى‌گذرد از ازاد سازى مهران توسط بچه‎هاى ايران، بچه‌هاى شهر‌هاى مختلف.
يكى از ان بچه‌ها، از شهر من بود. يكى از ان بچه‎ها، از خاندان من بود.
يكى از ان بچه‌ها، از ریشه‎ها و لخته‎های دل من بود.
31سال، يعنى يك عمر؛
بيشتر از سن بيشتر شما.
31سال مى‌گذرد از رفتن جوانى كه مى‌توانست همسر باشد اما نشد؛
پدر باشد اما نشد.
جوانى با قد متوسط، موهاى تيره، چشم و ابروى تيره و اخم و جديتى كه اين روزها عجيب خواهان دارد.
كم حرف، ساده و در يك كلمه، معمولى.
ديروز من بودم، او بود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : دخترعلی

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #28
دلم گرفته آى آدم‌ها!
مى‌دانيد كجا صداقت مى‌فروشند؟
يا كمى مهربانى؟
يا كمى نگاه با محبت؟
دلم عجيب رنجيده.
دلم عجيب رنجيده‌اى آدم‌ها از شما
شرمنده كه من نمى‌توانم آدم باشم!
ميان اين همه ماسك.
آى آدم‌ها! مى‌شنويد دلم گرفته؟
گرفته بدجور گرفته.
بر من بخندید؛
من آن ژنده پوش خیابان گردم.
خنده شما بیش از سرمای نگاهتان، مرا رنج نمی‌دهد.
آی آدم‌ها!
گناهم چیست؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : دخترعلی

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #29
مى‌خواهم امروز براى دلم، شعرى زمزمه كنم.
براى تمامى صبورى، مهربانى و باز صبوری‌اش.
اى دل محجوبم! چرا نمى‌گويى چه دردها، غم‌ها، رنج‌ها، توهين‌ها‌، تهمت‌ها، دروغ‌ها و نامرادي‌ها ديده‌اى؟
مى‌خندى دلكم؟
چه گويم كه در مقابلت كم اوردم.
پس برايت از ان شعرهايى كه مانند معر است، مى‌گويم.
هم اكنون، همين حالا كه بچه‌ها مشغول دادن ازمون كنكور هستند، همان غول بى‌يال و كوپال!
دلى دارم خريدار محبت؛
كزو گرم است بازار محبت؛
لباسى دوختم بر قامت دل؛
ز پود محنت و تارمحبت؛
خدا رحمتت كند بابا طاهر كه صدها سال پيش اين شعر را براى من و اين دلكم گفتى.
خب ببينم چه مى‌توانم برایش بسرايم.
اى سفر كرده در تمام دوران‌ها
اى كشيده درد حرمان در زمان‎ها
اى كه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : دخترعلی

دخترعلی

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,527
پسندها
12,974
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #30
دلم تنگ كودكى است كه كودكى نكرد.
تنگ نوجوانى كه ندانست پريدن از پرچين نوجوانى و فرود امدن در بيابان سرگردانى جوانى، چيست.
دلم؛
دلم؛
دلم تنگ جوانى است كه در اشفتگى‌هاى روح، جسم، جان و محيط و اطرافيان، جوانى نفهميد، جوانى نكرد.
دل تنگ توام اى همه‌ى من، اى همه‎ى همه‎ى ناگفته هايم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : دخترعلی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا