نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت در پس عاشقانه های پوچ|مهدیه احمدی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع مهدیه احمدی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 42
  • بازدیدها 1,661
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,610
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • #21
این هیاهویی که دائم برپاست
این ولوله شبانه در دل من
این روزهای نابود شده به پای تو
این ابرهای تیره‌ی چشمانم
این باران که بر بالش من می‌بارد
این کابوس‌های شبانه همیشگی
همه از نبود تو کنار من است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهدیه احمدی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,610
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • #22
سرزمین دلم بی‎هوای احساس، به کویر مبدل شده
نگاه‌های تو خورشید سرزمینم بود
لبخند تو شادابی‌اش بود
بی‌تو به کویری دردآور مبدل شده و ذره‌ذره وجود مرا در خود نابود می‌کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهدیه احمدی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,610
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • #23
از فکر به دوباره دیدنت خسته شدم، دیگر به آمدنت امیدی نیست
از نگاه به خاطراتت خسته شدم، اما هنوز با آنها زنده‌ام
از دلت برایم بگو، از نگاه بی‌قرار خودت بگو، از راوی عشقمان که میان‌روی دلمان بود؛ بگو چرا دیگر نیست که هوای هم را بکنیم؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهدیه احمدی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,610
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • #24
وقتی تو را کنارم داشتم سفید پوش دل عاشقت بودم،
حال که نیستی سیاه پوش دل و عزادار خودم هستم
لباس سفید برایم بی‌معنی‌ست.
لباس سفید را در صندوق خانه پدری مخفی کردم،
تا چشمم به آن لباس منفور شده نیفتد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهدیه احمدی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,610
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • #25
یادت هست اولین سخن عشقمان در کلاس رؤیایی ما بود
درجایی میان دستانت پنهان بودم نگران از نگاه غریبه‌ها
مرا راهی می‌کردی چقدر نگران من بودی؛ ای‌کاش غرور را بهانه نمی‌کردم، تو را می‌خواهم، ای‌کاش راه برگشتی داشتم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهدیه احمدی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,610
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • #26
اکثر خطاها جبران دارد، خطای دل من بی جبران است
خطای دلم دلت را شکست، مرا نفرین کردی به هرگز ندیدنت
دلم تو را صدا می‌کند، کجایی ای معبود زمینی دلم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهدیه احمدی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,610
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • #27
راه طولانی‌ست،
دلم تا دلت فرسنگ‌ها فاصله دارد جانم.
اگر بمانم تا بیایی موهایم را سپید می‌بینی،
اگر من بیایم جایت را نمی‌دانم، تو اجازه ورود به حریمت را از من دریغ کردی، از وقتی که غرور را به جای عشق تو انتخاب کردم.
ای‌کاش تو مرا توجیح می‌کردی عاشق بی‌قرار.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهدیه احمدی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,610
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • #28
سرزمین دلت خالی از محبت است می‌دانم.
غرور من دلت را نابود کرد می‌دانم.
چه کنم تا تو فراموش کنی خامیِ مرا؟
هرچه بگویی گوش می‌دهم، فقط بازگرد عشق قدیمی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهدیه احمدی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,610
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • #29
بعد از احساس بی‌قرارم حال عاشقانه‌های پوچ دلم را کردم.
میان دلت راهی باز کن، نوشته‌های مرا جایگزین کن تا مرورشان کنی؛ شاید دلت برایم تنگ شد، شاید اخم ابروهایت در خوابم باز شد، شاید لبخندی در خواب به من بزنی. شاید بفهمی خودسرانه آن حرف‌ها را زدم ای‌مرد دیرینه من.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهدیه احمدی

مهدیه احمدی

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
2,697
پسندها
50,610
امتیازها
66,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • #30
چهارپایان عشق را نمی‌شناسند؛ عقل ندارند، فهم ندارند.
نمی‌دانم ما که از این‌ها بی‌بهره نبودیم، می‌دانستیم عاشق هم هستیم، چرا دست هم را نگرفتیم تا طوفان حسادت آنها ما را دور نکند؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : مهدیه احمدی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا