روی سایت دلنوشته دختری از جنس باران | niloo_j کاربر انجمن یک رمان

[Niloo.j]

چند وقتی‌ست تمام زندگی‌ام بهم ریخته‌است، هیچ چیز سر جایش نیست، هیچ کس و هیچ چیز با آدمی همکاری نمی‌کند، همه چیز عوض شده، خواب که خواب هست هم تغییر کرده، با آدمی یاری نمی‌کند.
دلیلش را نمی‌دانم، شاید او نیز عاشق شده که به کل به هم زده!
شما بگویید دروغ می‌گویم یا نه؟
ساعت ۵/۳۲ دقیقه نباید آدمی خواب باشد؟
چه رسمی شده واقعا حال خودم و حال خوابم را نمی‌فهمم.

 

[Niloo.j]

صبح شد...

شب بخیر نشده، صبح شد...

همین قدر تعریف قصه‌ام کافی نیست..‌‌‌.

قصه‌ی ما به سر نرسید و کلاغ قصه‌ی ما به خانه‌اش نرسید...

 

[Niloo.j]

خداحافظ معشوقه‌ام‌، خداحافظ.
قرارمان به خداحافظی نبود، قرارمان به سلام بود، قرارمان به وصال بود.
معشوقه‌ام یادت هست می‌گفتی دوستت دارم، می‌گفتی کنارت می‌مانم، می‌گفتی رهایت نمی‌کنم، می‌گفتی برای جبران آمده‌ام؟!
معشوقه‌ام یادت هست شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماندیم دلبری می‌کردیم، رویا می‌ساختیم؟ چه شد تمام آن رویاها؟!
معشوقه‌ام یادت هست شب تولدت قول دادیم کنار هم بمانیم، قسم خوردیم سال بعد کنار هم تولدت را جشن بگیریم، چه شد آن قول‌ها، چه شد؟!
معشوقه‌ام یادت هست به سفر رفتی، قرار بود برگردی برای همیشه کنار هم باشیم، قرار بود تنهایم نگذاری، قرار بود در شادی و غم کنار هم باشیم؛
ولی حالا چه شده که مرا تنها در این غم گذاشتی و رفتی؟...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Niloo.j]

خداوندا آرامشم باش، آرامم کن که دل نبازم، که دل نشکنم، که دل نرنجانم...
آرامم کن...

 

[Niloo.j]

خداوندا، همه چیز برایم حرام شد.

عشق بر من حرام شد، آب و غذا بر من حرام شد، هوا بر من حرام شد، محبت کردن، محبت دیدن هم بر من حرام شد، خندیدن، گریه کردن نیز بر من حرام شد و در کل زندگی بر من حرام شد.

خداوندا لااقل خواب را بر من حرام نکن، بگذار چند ساعتی به حال خودم باشم، غافل از هیاهوی اطراف، غافل از همه چی...

خداوندا کمی خواب برایم مُقَدر فرما که اگر این خواب ابدی باشد شکرگزارت می‌شوم.

 

[Niloo.j]

این شعر را جایی خواندم و معنی آن را نفهمیده بودم تا این که امروز دانستم چه معنی دارد:

" ای چرخ فلک دوندگی ما را کشت
در درگه خلق بندگی ما را کشت
این ذلت روزگار، این تهمت خلق
ای مرگ، بیا که زندگی ما را کشت!"

 

[Niloo.j]

شب بود صدایی می‌آمد
صدا عجیب بود، دینگ دانگ دینگ دانگ
نکند ناقوس کلیسا به صدا درآمده
کلیسا نیست، این‌جا فقط مسجد است

صدا آمد، دینگ دانگ دینگ دانگ
نکند کاروانیان از سفر برگشته‌اند
صدای زنگوله شتران است
نه نه مگر قدیم است
زمانه عوض شده کاروان کجا، شتران کجا

باز همان صدا دینگ دانگ دینگ دانگ
نکند چوپان گوسفندان را به چرا می‌برد
آری چوپان است، صدای زنگوله بزغاله ها
نه نه، گوسفند کجا، بزغاله کجا، اینجا شهر است

صدا دوباره می‌آید دینگ دانگ دینگ دانگ
گوش می‌کنم، صدا بلندتر می‌شود
چه صدایی است
نکند صدای زنگ مدرسه‌ام است
نکند باز مدرسه‌ام دیر شده باشد
نه نه، مدرسه کجا، من کجا
سال‌هاست دیگر مدرسه‌ای نیست
یاد آمد دوران کودکی‌ام را
صدا آمد افکارم از مدرسه فرار کرد

دینگ...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Niloo.j]

استخاره کردم، خوب آمد
فال حافظ گرفتم، خوب آمد
پس چرا او نیامد؟

نمی‌دانم استخاره و فال دروغ گفت، نیّتم دروغ بود
یا دلم دروغ گفت...

 

[Niloo.j]

دلم دیگر نمی‌گیرد، دیگر نمی‌شکند، دیگر غصه
نمی‌خورد، دیگر بغض نمی‌کنم، چون همه را کرده؛ دیگر توانی برایش نمانده...!
آرام است، آرام؛ مهربانی می‌کند، می‌خندد، شادی می‌کند، بغض ندارد فقط زندگی می‌کند، فقط سکوت می‌کند...
چه آرامش عجیبی دارم...!

 

[Niloo.j]

خداوندا مگر رحمان نیستی، مگر رحیم نیستی، مگر غفار الذنوب نیستی، مگر ستارالعیوب نیستی؟

خداوندا به آدمیانت بیاموز.

مگر بالاتر از تو هم هست یا ارحم الراحمین، یا غفار الذنوب، یا ستارالعیوب؟

تو از گناهمان می‌گذری، آن‌ها را می‌پوشانی.
ای مهربان‌ترین مهربانان، پس چرا بندگانت این گونه نیستند؟!

به جرم گناهی که کردیم و توبه کردیم، تا کی باید به دست خلقت محکوم شویم؟