نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته دختری از تبار آسمان | zhila کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Nyx
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 2,679
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,437
پسندها
64,601
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #11
وقتی فهمیدم تنها شدم...
نه بارون می‌اومد
نه مثل تو فیلما می‌تونستم خیره شم به دیوار
نه مثل رمان‌ها یه فنجون اسپرسو می‌گرفتم دستم و با بخاری که ازش بلند می‌شد دردام رو نابود می‌کردم
نه مثل این آدمای پولدار می‌رفتم کنار یه پل چوبی بالای یه رود خونه و تا می‌تونستم داد می‌کشیدم تا خالی شم!
ولی وقتی من تنها شدم...
همه‌ی دنیا انگار روی روال همیشگی‌ش داشت طی می‌شد!
ماه و خورشید هنوز جای خودشون توی آسمون بودن،
هنوزم شبا هوا تاریک می‌شد و روزا روشن،
هنوزم شبا جیرجیرکا با ساز کوچولوشون آهنگ شب می‌زدن
فقط یه چیزی تغییر کرده بود...
من آروم و ساکت...
تو خودم شکسته بودم؛
بدون این‌که حتی کسی
خبردار بشه...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,437
پسندها
64,601
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #12
سکوت کردیم...
سکوتمون نه نشونه‌ی رضایتمون بود
نه مثل این متن‌های ادبی پر از حرف و ناگفته بود
زمونه...
کاری کرده بود باهامون که چیزی برای گفتن نداشتیم
مثل مجرمی که بی‌گناه پای دادگاه کشیده می‌شه...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,437
پسندها
64,601
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #13
یاد باد آن دل دیوانه‌ی تنها
یاد باد آن شب مهتاب خیابان
یاد باد قلب گره خورده به غم‌ها
یاد باد یار سفر کرده ز این‌جا
یادم آمد دل رسوای خودم را
یاد باد آن تن بی کس، دل تنها
یادم آمد که منی بودم و یک عالَم خاموش
یاد باد عالم هجرِ دل تنها
یاور شام غریبان شبانی
یاد باد آن شب باران زده‌ی سخت خیابان
یاد کردیم و نیامد به بر و بال شکسته
یاوری یار، دیاری، باز تنها شده‌ای ای دل تنها ‌
یاد بادت دل تنها، یاد بادت دل تنها
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,437
پسندها
64,601
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #14
پول مردم نخوردیم،
غذای حروم نخوردیم،
مال یتیم نخوردیم،
نزول نکردیم،
پول اختلاسی نگرفتیم،
غذای ان‌چنانی و مجلسی نخوردیم،
حق کسی رو نخوردیم،
عوضش
تا دلت بخواد...
زمین خوردیم!
طوری که تا عمر داریم نتونیم وایسیم سرپا...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,437
پسندها
64,601
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #15
دیدی یه وقتا یهو حس می‌کنی زیر پات خالی میشه؟
تا حالا شده یهو حس کنی دنیا کمربسته که بهت ثابت کنه تنهاتر از تو وجود نداره؟
شده شبای تاریک، تو یه گوشه کنج اتاق کز کنی، از پشت پرده‌ی کنار رفته‌ی اتاقت، لبخند هلال ماه و رقص باشکوه ستاره‌ها تو سیاهی شب رو ببینی و یه غم که معلوم نیست از کجا پیدا شده ته دلت لونه کنه؛ طوری که انگار قصد جونت رو کرده باشه ‌و تا حصار بغض گلوت رو نشکونه ولت نکنه؟
تا حالا شده بارون که می‌زنه، تنها بری زیر بارون، اون‌قدر خیس شی که از سر و روت آب بچکه و آدما.‌‌.. اسمت رو بذارن دیوونه؟
یه وقتاییم هست، انگار دنیا هر چی لشکر داره جمع می‌کنه وایمیسته مقابلت، تو هی در جا می‌زنی، دست و پا می‌زنی، تقلا می‌کنی و در اخر...
زیر آوار سنگین درد و غم‌های زندگیت خفه می‌شی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,437
پسندها
64,601
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #16
شب دراز است و قلندر خواب است
این منم تا خود صبح بیدارم
چشم از چشم برنمی‌دارم
تو نمی‌دانی که تنهایی چیست
عاشقی در پس رسوایی چیست
و من آنم که سیه روی شده
در میان عشقت کور شده
در حوالی دلم باز پیدا شده‌ای
دل دگر یار ندیده که گرفتار شده
مدعای پادشاهی می‌کنی در جان من
راست است تنها تویی در جانم و جانان من
سال‌هاست من با خودم تنها شدم
رهرویی شبگرد این شب‌ها شدم
ساز دل ناکوک است
نت به نت غم می‌نوازد از دل من دور است
تو نمی‌دانی که مبهوت شدم؟
تو خرامان رفتی و باز در گور شدم
گاه گاهی دل هوایی می‌کنی
در حصار این هوا دیگر کمی مرد شدم
بی تو این کوچه ز من دلگیر است
ماه لبخند ندارد قیر است
تو نمی‌دانی که من دور شدم
سالیان است که مرحوم شدم
چنگ بر دل می‌زنی اخر مگر جان مانده است؟
بر دل اتش می‌زنی اخر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,437
پسندها
64,601
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #17
امون
از این
تنهایی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,437
پسندها
64,601
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #18
این روزها عجیب ساکـــت شده‌ام
حتی دیوارهای خانه هم حرف می‌زنند
این در و دیوار خانه عـــادت به سکوتم ندارند
چشم‌هایم دیگر دو دو نــــمی‌زند
اشک‌هایم روی گونه‌هایم نمی‌غلــتند
بغض دیگر در گلویم رخنه نمی‌کند
زمانه دیگر سر به سرم نمی‌گذارد
چرخ و فلک روزگار مدام بالا و پایینم نمی‌کند
این‌جا در مــــــــــن
شهری ویران شده است
این‌جا در من
شهری آرام و آهسته
زیر آب فرو رفته است...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,437
پسندها
64,601
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #19
یــــــــــہ ســـــــرے از بغضـــــام هستـــــن
از حنـــــــــــــاق بدتــــــرن
انقـــــــــدر می‌مونن تو گلـــــــــــوت که
صــــــد سالــــــــم گریــــــہ ڪنـــــــــے نمـــــــــےشڪـــــــنن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx

Nyx

هنرمند انجمن
سطح
43
 
ارسالی‌ها
2,437
پسندها
64,601
امتیازها
64,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #20
یه وقتـــــــــــا انقدر پـــــــــــر بغض می‌شیم
انقـــــــــدر پر درد می‌شیـــــــم
انقدر از دردا و غمامون غم‌باد می‌گیریم
ڪــــــــــارمون به جایـــــــے می‌رســــــــہ ڪـــــــہ باید بــــــہ خــــــــدا بگـــــــــــــیم:
-از خـــــــــــودم بــــــــــہ تــــــــــو پنــــــــــاه مــــــــــےبــــــــــرم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Nyx
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا