روی سایت دلنوشته آجودان حق | Majid_J_H_Mirzaei کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
موش‌ها ریشه امیدم را جویده بودند،
مارها در آستینم خانه کرده بودند!
صدای گریه حق به گوشم می‌رسید،

درحالی‌که شغالان به جانش افتاده بودند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Apotemnophilia

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
احساس خفگی می‌کنم در این سرا،
در این سرایی که همه‌جایش بوی
خ**یا*نت می‌دهد، دلم می‌خواهد بروم
بیرون، اما بیرون پر از خوک‌های وحشی
است که خون مردمان این شهر در رگ‌هایشان می‌جوشد؛
چه باید بکنم من در این سرا؟!
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Apotemnophilia

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
سرخ شده بود سیاهی چشمهایم
از بس که به نوشته‌ی روی دیوار نگاه کرده بودم؛
نوشته‌ای که با خون حق نوشته شده بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Apotemnophilia

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
منم این زاده تاریکی در جستجوی یک نور،
یک نوری که هدفم را نمایان کند!
خسته شده‌ام از بس در ظلمات قلبم در انتظار
یک هاله‌ی سرخ که مرا با خود ببرد، نشستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Apotemnophilia

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
این چه نشانی است که در تقدیر من افتاده؟!
دویدن بی‌مقصد، اندیشیدن به هیچ،
سخن دروغ، هم‌نشینی با یأس و
زندگی برای مرگ!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Apotemnophilia

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
در این شهر هرکسی سالم باشد، بیمار خطابش می‌کنند؛
هرکسی راه راست رود، اعدامش می‌کنند؛
در این شهر وارونه زندگی کردن سخت است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Apotemnophilia

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
مرگ تنها مقصد در دسترس من است،
زندگی برای کسانی که نمی‌دانند سخت است،
برای کسانی که نمی‌شنوند و نمی‌خواهند
حقیقت را بشناسند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Apotemnophilia

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
به چه امیدی من زنده‌ام؟
کسی پاسخ این سؤالم را می‌داند؟!
آیا به امید دیدن رخ سیاه شده زیر غبارهای نفرت؟
یا به امید شنیدن صداهای گوش‌خراش مردم؟

به امید زیستن کنار یک مشت زباله متحرک؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Apotemnophilia

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
اشتباه بزرگ من این بود خودخواهی را با غرور اشتباه گرفتم!
دروغ را با منطق، فریب را با زرنگی؛
فکر می‌کردم آنان مردمانی زرنگ و مغرورند

که با منطق سخن می‌گویند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Apotemnophilia

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
از وقتی فهمیدم کسی در پی حق نیست
خودم را آجودان نامیدم، آجودان حق،
تا نگذارم سایه‌ی حق ناپدید بشود
نگذارم دروغ و کذب جلوگری کند؛
در توانم فقط این گفتن بود و گفتم
اگر در توانت عمل کردن هست،
پس عمل کن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Apotemnophilia
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا