روی سایت دلنوشته یادم تو را فراموش|Majid_J_H_Mirzaei و niloo_j کاربران انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Niloo.j
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 49
  • بازدیدها 1,905
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,066
پسندها
70,069
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
امروز حس غریبی دارم ،امروز بیشتر از هر روز دلم

برایت تنگ شده است

کاش به اینجا نمی رسیدیم ،کاش وقتی بار سفر بستی

جلوی راهت را میگرفتم،

کاش صدایت میکردم ، کاش حداقل در آغوش

می گرفتمت ...

کاش هر دو غرورمان را سرکوب می کردیم

هردو منتظر ماندیم که دیگری عذر بخواهد

کاش همان موقع فریاد میزدم بمان

عشقم دوستت دارم بمان

 
امضا : Niloo.j

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #12
قلبم برای جای دادن تو کوچک بود

نتوانستم خواسته‌هایت را برآورده کنم

فقط می‌توانم بگویم تو را دوست داشتم

نمی‌دانم چه شد آن روز این حس در من نبود

اکنون آن حس را در قلبم زندانی کردم

همیشه حس را با خود نگه خواهم داشت عشقم

فراموشت نمی‌کنم اما تو بکن مرا فراموش!
 
امضا : Apotemnophilia

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,066
پسندها
70,069
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #13

یک روز دست در دست یک دیگر گذاشتیم

عهد بستیم تا ابد برای هم بمانیم

ابد، چقدر زود تمام شد.

عشق من کاش کودک بودیم

و کودکانه عهد می بستیم

ساده بود و همیشگی همانند کودکان .


عشق من اکنون بیا کودکانه ، انگشت های کوچکمان را

به هم گره بزنیم و عهد ببندیم و

بگوییم
یادت مرا فراموش نشد .
 
امضا : Niloo.j

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #14
داشتم نماز می‌خواندم که یاد تو افتادم عزیزم

چقدر زیبا بود نماز جماعت دو نفریمان!

کجا رفت آن همه علاقه‌ی بهم بعد از این چند سال

کجا رفت دعاهای پای نماز که مضمون آن

کنار هم بودن تا ابد بود؟

این بار دعاهایم مضمون دیگری دارد عشقم

دعا می‌کنم باشد یادم تو را فراموش...
 
امضا : Apotemnophilia

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,066
پسندها
70,069
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
محبوبم چگونه میگویی یادم تو را فراموش ،

وقتی که چادر گلدار نمازم را فراموش نکرده ای

یادت هست ، در اولین زیارت برایم خریدی

و به گفته خودت چقدر شبیه فرشته ها می شدم.

راست گفتی
عشقم ، چه نمازی بود ، نماز عشق.

بعد رفتند ، نماز خواندن نیز یادم رفت،

فراموش کار شده ام ، زمانش یادم میرود ،

در رکوع در سجود در قنوت ، همه‌ی افکارم سمت تو

می آید و من می مانم اشک های جاری از چشمانم ،

و باز یادم رفت رکعت چندم بودم ...

 
امضا : Niloo.j

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #16
شب بود و من کنارت اما خیال تو جای دیگری بود

گرمای وجودت را می‌خواستم ولی نسبت به من سرد بودی

دلیل ترد من چه بود؟ چه کردم که خود خبر ندارم!

همان شبی که گفتی دیگر همسرت نیستم

همان شبی که گفتی دیگر تو را نمی‌خواهم

همان موقع بود که خواستم شود

یادم تورا فراموش...
 
امضا : Apotemnophilia

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,066
پسندها
70,069
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
جانم من همانم ، همان لیلی روز اول ،

ولی تو به یک باره تغییر کردی ،

دیگر نمی شناختمت ، دیگر مجنون من نبودی ،

فرق کرده بودی ،

صدایت ، چهره ات همه ات فرق کرده بود

و من این مجنون را نمی خواستم ، من عاشقت

بودم و هستم

ولی تو
یادم تو را فراموش گفتی رو رفتی

 
امضا : Niloo.j

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #18
آنقدر نزدیک هم بودیم که باد توان عبور نداشت

اما امروز آنقدر فاصله افتاده که سیل و طوفان هم عبور می کند

دلیل این همه دوری چه بود عشقم؟

مقصر من بودم یا تو زندگیم؟

چه شد یادم تو را فراموش شد؟

چه شد چنین شد؟​
 
امضا : Apotemnophilia

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,066
پسندها
70,069
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
امروز به یادت قرمه سبزی درست کردم

یادت هست همیشه می گفتی دوست داری وقتی

آمدی به کلبه ی کوچکمان ، بوی قرمه سبزی هفت

محل را پُر کند .

پس کجایی جانم بیا برایت غذایی که دوست داری را

حاضر کرده ام ، لباسی که دوست داری را پوشیده ام

عطری که دوست داری را زده ام .

وای دوباره یادم رفت تو دیگر نیستی ،

پس
یادم تو را فراموش ...

 
امضا : Niloo.j

Apotemnophilia

گوینده آزمایشی
گوینده آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
1/1/19
ارسالی‌ها
320
پسندها
10,859
امتیازها
30,963
مدال‌ها
15
سطح
19
 
  • #20
جلوه خود در آینه نمی‌بینم به تنهایی

بی تو انگار نقصی دارم عجیب

بی تو این آرامش را نمی‌خواهم

بی تو این خوشی‌ها را نمی‌خواهم

می شود با یک عذرخواهی

مرا به آغوشت بخواهی؟​
 
امضا : Apotemnophilia
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا