روی سایت دلنوشته یادم تو را فراموش|Majid_J_H_Mirzaei و niloo_j کاربران انجمن یک رمان

[F6nxiety]

عاشق هستم و خواهم بود

اگر مرا مثل قبل دوست داشته باشی،

اگر مرا همیشه دوست خواهی داشت،

اگر هنوز نامم به تو آرامش می‌دهد،

آری دوستت دارم و دوست خواهم داشت

عزیزم، عزیز دلم، مهربانم

یادم را نکن فراموش​

 

[Niloo.j]

دلم برای دیدنت پر میزند ، دلم لک زده برای آغوشت،

دلم برایت تنگ شده است ،

باور می‌کنی ، ولی ترسی در دل دارم ،

ترسی که مرا باز می دارد ، نکند دلم اشتباه می کند ،

عاشقانه شروع کردیم و به این راه رسیدیم ،

نکند باز اشتباه می کنیم ، در دلم آشوبی است،

جنگ است میان ماندن و رفتن ،

دوست داشتن و نداشتن ،

قهر یا صلح ،

دو دل شده ام که بگویم

یادم تو را فراموش یا نگویم !
​

 

[F6nxiety]

آخرین نامه‌ات نیز به دستم رسید

عشقم این روزها خوب به کارهایم فکر کردم

شاید این اشتباه من بود که تورا می‌رنجاند

شاید دلیل بدبینی‌ات کارهای من بود

عزیزدلم اگر هنوز مرا دوست داری

در را باز کن که من پشت در ایستادم!​

 

[Niloo.j]

درهای خانه ات همیشه به رویت باز است،

اما در قلبم را نمیدانم ،

سخت است تصمیم گرفتن ، مانده ام چه کنم

عزیزم دوستت دارم هیچوقت فراموشت نکردم

حتی برای لحظه ای ، هنوز هم دوستت دارم ،

اشتباه کردم ولی میترسم با این آشوب

قلبم چه کنم ، نکند دوباره همان آدم باشم .

همان آدم شکاک و تو هم همان باشی همان آدم

مغرور .

کاش هیچ وقت به این نقطه نمیرسیدیم کاش...
​

 

[F6nxiety]

دلم دیدار ترا می‌خواهد

گوشم صدای ترا می‌خواهد

دستانم لمس دست‌های ترا می‌خواهد

چه کنم دلتنگت شده تمام وجودم

ترا می‌خواند عزیز دلم

تو نیز مرا بخوان!​

 

[Niloo.j]

دلم تنگ شده است ، برای تو ، برای

روزگار با تو بودن ، برای تمام لحظه های تلخ

و شیرینی که با هم گذشت ، گذشت و گذشت

ولی بد گذشت با درد گذشت ، سخت گذشت ،

چه شبها که تا صبح چشم به راهت بودم و نیامدی

نیامدی و نیامدی و این شد ، این جدایی این دلتنگی

این حال خراب .

خرابم ، خراب ...

حالم خراب است مثل ویرانه ای که آباد نمیشود

بیا آبادش کن ، آباد کردن بلدی ؟
​

 

[Niloo.j]

عزیزم کجایی ؟

چند وقت ایست که نیستی، حالت خوب است ؟

می دانم قرار به فراموشی بود ولی این دل نمی‌فهمد.

نگرانت شده ام ، دلتنگت شده ام .

جانانم برگرد، چشم به راهت مانده ام.

بیا هنوز یادت مرا فراموش نشده است.
​

 

[F6nxiety]

آمدم نبودی

شاید هم بودی و ذهنت آنجا نبود

من برگشته بودم اما انگار یادم تو را فراموش شده بود

برگشتم تا یاد تو نیز از یادم فراموش بشود

اما نشد اما نتوانستم

چگونه تو را فراموش کنم وقتی عهد بستم

تا جانم به پایان نرسد

تنهایت نمی گذارم!​

 

[F6nxiety]

وقتی یاد تو را از ذهنم پاک می کنم

این دل ساده ی من است که حال تو را جویا می شود

مگر می توانم با این دل کنار بیایم

فراموشم نکن ای بهترینم

چون همه لحظه های با تو بود

بهترین لحظه های عمرم​

 

[Niloo.j]

محبوبم قصه ی ما به پایان رسید

ولی تو نیامدی ...

آنقدر نیامدی که دیر شد ...

دیر شد، نیامدنت دیوانه ام کرد.

نیامدنت ویرانم کرد، نابودم کرد

آنقدر نیامدی که یادت مرا فراموش شد

تو نیز بگو یادم تو را فراموش...


پایان...

پ‌.ن: خدا را چه دیدی شاید قصه مان ادامه یافت.
​