متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته محصور یا محسور؟ | دیاناس کاربر یک رمان

  • نویسنده موضوع Kalŏn
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 2,189
  • برچسب‌ها
    دلنوشته
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,417
پسندها
40,325
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #21
این روز ها به طرز غریبی
حسرت زده آن عشقی هستم که میتوانستم در قلب بپرورانم و
با روشن کردن عقلم
چنان زندگی ام را آهنی کردم که ...
هیچ گاه طعم عشق را نچشم!
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,417
پسندها
40,325
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #22
حصار کشی کرده ام دلم را
تا هوس حس های ممنوعه را نکند
تا هی خودش را به در و دیوار نکوبد برای جنونی مسخره به نام ...
«عشق»!
دلم را حصار کشی کرده ام
برای رهایی از اهل عشق
برای پیمودن راهِ جاده زیبا و ترسناکِ تنهایی !
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,417
پسندها
40,325
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #23
تا به حال محسور را تجزیه کرده اید؟
م: من
ح: حاصل
س: سکوت
و: وحشیانه
ر: روزگارم
آری!
روزگار که حال و روزت را ببیند و سکوت کند
محسور میشوی!
من ...
حاصل سکوتِ وحشیانه روزگارم!
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,417
پسندها
40,325
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #24
آدم که در بند باشد
تغییر میکند
سرد میشود و سنگ
یاد می گیرد باید حصاری از جنس فولاد دورش بکشد
تا زمین نخورد
تا ضعیف نباشد
تا آنابل وار رفتار کند و بقیه را از اطرافش دور کند
آدم که محصور و زندانی باشد
مزه گس تنهایی را با هیچ عشقی تعویض نمیکند!
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,417
پسندها
40,325
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #25
محسورم!
یعنی عمری دریغِ آرزو هایم را خورده ام
عمری سکوت کرده ام و شکسته ام
عمریست که
آرام شده ام و کسی نفهمیده است
من محسور شده ام در این زندگیِ نکبت بارِ دنیا
کی زندگی ام از این حسار بیرون می آید را
بهه خدایم سپرده ام!
کاش ...
بعد از مرگم از این قفس خارج نشوم!
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,417
پسندها
40,325
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #26
من محصور شده ام در خودم
درست از همان زمانی که یاد گرفتم درد دل هایم را
در قلبم چال کنم
همان جایی که درد دل هایم غولی شکست ناپذیر شدند
از جنسِ سنگ های صخره مانند
و قلبم را وادار به سخت شدن کردند
آری
آدم که در خودش زندانی شود
سنگ میشود و ...
سرد!
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,417
پسندها
40,325
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #27
کلمه محسور را که به هم بریزیم
میشود ...
ورم حس!
وقتی که احساست ورم کند و درد بکشی
ورم کند و برای تسکینش، بی حسش کنی
مجبور باشی که بی حسش کنی
و کسی نفهمد این بی حسی را
کسی نفهمد این لیدوکائین قوی را
حسم ورم کرده است!
خدا به خیر کند این بی احساسی ام را !
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,417
پسندها
40,325
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #28
وقتی محصور اتاقم میشوم و از آن بیرون نمی آیم
وقتی قهر میکنم و اشک در چشمانم جمع میشود
انتظار دارم بیایی و تقه ای به در اتاقم بزنی و بگویی:
- دخترم؟ دخترِ مامان؟ بیا بیرون عزیزم!
و من با بغض بگویم:
- چرا اینقدر منو اذیت میکنی؟
و همه بغض های این چند ساله ام را خالی کنم
مادر؟
مادرم؟
عزیزم؟
چرا نمیفهمی تک دخترت رو به نابودیست؟
چرا نمیبینی روحِ از دست رفته اش را؟
چرا دستم را نمیگیری تا از منجلاب زندگی ام بیرون آیم؟
چرا؟
من دوستت دارم
اصلا عاشقت هستم
ولی ...
مطمئن نیستم در آینده هم اینقدر عاشقت بمانم
کاش بفهمی
من دوست دارم تا ابد عاشقت بمانم!
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,417
پسندها
40,325
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #29
میم مثل محسور
مثل مرگ
مثل رها کردن خودت و آرزو هایت!
مثل همان روزی که سکوت را ترجیح دادی به فریاد هایت
فریادهایی که کنج گلویت لانه ساخته اند
و کسی نیست که آن لانه های وهم انگیز و منفور را ویران کند
میم مثل من
منی که نابود شده ام زیر نقاب خوشحالی ام!
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,417
پسندها
40,325
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #30
حصار تنهایی ام را محکم کرده ام
تا محصور شوم در زندانی از جنس بی کسی
تا هی دلم هوس ممنوعه ها را نکند
و از بهشت تنهایی ام رانده نشوم
من محصور شده ام!
محصور بین تمامی اتفاقات ناخوشایندی که ...
تمام زندگی ام را نابود کرده!
 
امضا : Kalŏn
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا