متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته از شهر دلت کوچ خواهم کرد| hani.nt کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #11
از وقتی که از شهر دلت کوچ کرده‌ام، شب‌ها، هنگامی که سرم را بر روی بالشت می‌گذارم، چیزی گلویم را سخت می‌فشرد!
چیزی همانند بغض!
می‌دانی بغض چه؟
بغض همان حرف‌هایی که هیچ‌گاه به زبان نیامد!
بغض همان کارهایی که هیچ‌گاه انجام نشد!
این بغض‌های شبانه، سخت عذابم می‌دهند. می‌دانم روزی می‌رسد که دیگر نتوانم متحمل این بغض‌های عذاب‌اور شبانه شوم و از پای درایم!
می‌دانم می‌رسد روزی که این بغض‌ها کار خودشان را می‌کنند و مرا از پای در می‌اورند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #12
می‌دانی اسکار مرگ خاموش باید به چه چیزی تعلق بگیرد؟
دلتنگی!
دلتنگی، از درون ذره ذره عذابت می‌دهد! ذره ذره می‌سوزانتت و روزی به خود می‌ایی و می‌بینی، شده‌ای مرده‌ای متحرک!

بدون ان‌که خودت متوجه شوی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #13
زیبایم!
همان وقتی که تصمیم بر بیرون کردنم از شهر دلت گرفته‌ای، قبل از بیرون کردنم به بدترین نحو ممکن برنجانم!
تا می‌توانی ازارم بده و سپس مرا از شهر دلت بران!
این‌گونه شاید، درد بکشم!
شاید ازت دلخور شوم و برنجم، اما دیگر دلتنگت نمی‌شوم!
به خدا سوگند، دلتنگی بدترین عذاب ممکن است!

هیچ‌گاه قبل رفتنم محبتت را نشانم نده، این‌گونه شاید فقط ناراحت و ازرده خاطر شوم، اما حداقل، دیگر دلتنگت نمی‌شوم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #14
می‌دانی چیست؟
تو موفق شده‌ای مرا به بدترین نحو ممکن از شهر دلت برانی!
تو موفق شده‌ای، اما به بدترین روش!
ای کاش برای راندنم از شهرت، به جای بی‌تفاوتی‌ها و بی‌توجهی‌هایت، خنجری در بدنم فرو می‌کردی و یا سرم را با گیوتین از بدنم جدا می‌کردی!
در این صورت رنج می‌کشیدم و در روزی برای یک بار در همیشه می‌مردم؛ اما حالا چه؟ حالا که به جای روزی مردن، هر روز می‌میرم و زنده می‌شوم چه؟
به خیالت، بی‌توجهی‌هایت باعث می‌شود ازت دل بکنم و به راحتی از شهر دلت کوچ می‌کنم؛ اما دیگر نمی‌دانستی که با این کارت کمر به قتل دائمی‌ام بسته‌ای!
ان هم نه یک بار، بلکه برای هزار بار در روز!
به خدا سوگند، هزار بار در روز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #15
ارام زیر گوشت می‌گویم:
-از شهر دلت کوچ خواهم کرد.

تاملی خواهی کرد و سپس با اندکی درنگ پاسخ خواهی داد:
-پس چرا می‌گویی؟
این‌گونه جوابت را خوهم داد:
-می‌دانی چرا زیبای من؟ شاید می‌گویم تا با شنیدن جمله یا کلمه‌ای از سوی تو، از تصمیمم منصرف شوم!
پاسخی نخواهم شنید، گویا مانند همیشه از خواب پریده‌ام و این رویا هم، مانند رویاهای دیگر بدون دریافت پاسخی از سوی تو به پایان می‌رسد!
اخر تمام این مکلمات، تنها در رویاهای شبانه‌ای امکان پذیر است که بدون شنیدن پاسخی از سوی تو به انتها می‌رسد و من می‌مانم و علامت‌های سوالی که گویی هیچ‌گاه به پاسخشان دست نخواهم یافت!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #16
روزی که از شهر دلت کوچ خواهم کرد، پس از مکثی به عقب برگشته و نگاهی غم بار به شهر دلی که ساکنان انبوهش در حال رفت و امد هستند می‌اندازم.
شهر دلی که گویی از جنس سنگ است!
باری دیگر می‌نگرم و باز هم باری دیگر!
چندین و چند بار سر می‌دوانم و چشمانم سوسوی دیدن ادمی را می‌زند!
سوسوی چشمانی به رنگ شب!
گویی چشمانم، در این لحظات اخر، به دنبال جفت تیله‌هایی می‌گردد که تمام زندگیش در ان‌ها خلاصه می‌شود!
اما اه و هزاران اه که ناکام از دیدن ان تیله‌های به رنگ شب، از شهر دلت کوچ خواهم کرد!
کوچ خواهم کرد با افسوس دیدن بار دیگر ان مرواریدهای درخشان و سیاه رنگ!
کوچ خواهم کرد، با تنی خسته و چشمانی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #17
نگران نباش جانان من!
روزی می‌رسد که از شهر دلت کوچ خواهم کرد!
روزی فرا می‌رسد که می‌شوم مسافری که به ناچار از شهر خود کوچ می‌کند.
اما می‌شود قبل رفتن، یکی از ان نگاه‌های نافذ و لبخند‌های دلبربایت را نثارم کنی؟
می‌شود یکی از ان نگاه‌هایی که قلبم را می‌لرزاند، هدیه‌ام کنی؟
می‌دانم، شاید در این صورت رفتن برایم سخت‌تر شود، اما شاید این ساکن مجنون بتواند با به یاد اوردن همین نگاه‌های گیرا و لبخندهای دلربا، این سفر بی‌بازگشت را تحمل کند!

می‌شود این هدیه را به این ساکن قدیمی شهرت هدیه کنی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #18
نگاهم می‌کنی و با خود می‌گویی این انسان دیوانه است!
اری من دیوانه‌ام!
چرا نمی‌فهمی؟
چرا نمی‌فهمی که انسان از دوست داشتن زیاد کسی که دوستش ندارد دیوانه می‌شود!
انسان از دوست داشتن انسانی که از عشق چیزی نمی‌فهمد دیوانه نمی‌شود!
انسان از دوست داشتن انسانی بی‌رحم دیوانه می‌شود!
می‌خواهی رک بگویم؟

انسان از دوست داشتن زیاد «تو» دیوانه خواهد شد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #19
چشمانت با من چه کرده که هر جا را می‌بینم چیزی جز ان نمی‌یابم؟
مگر چشمانت چه داشت که این‌گونه مرا وابسته‌ی خود کرده!
گویی تو جادوگری بودی که به وسیله چشمانت، جسم و روح و ذهن انسان را جادو می‌کردی!

تو تنها جادوگری بودی که توانستی به وسیله ان دو گوی مشکی رنگ، قلب مرا به تسخیر در بیاوری!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #20
گریه که خواهم کرد همه می‌گویند مرد که نمی‌گرید!
کی این را گفته؟
مگر مرد دل ندارد؟
مگر مرد دلتنگ نمی‌شود؟
گمان می‌کنم ان کسی که گفته مرد نمی‌گرید، هنوز چشمان دلفریب تو را ندیده و از ان دور نشده!

اگر چشمانت را می‌دید، بی‌گمان هیچ‌گاه چنین حرفی را به زبان نمی‌اورد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا