متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته از شهر دلت کوچ خواهم کرد| hani.nt کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #31
می دانی درد اور چیست؟
درد او ان است که حتی خودت هم نتوانی خود درونی‌ات را درک کنی!
آه که چقدر عذاب‌اور است، این خود درونی‌ات که هیچ‌گاه توسط خودت درک نخواهد شد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #32
پیش از ان که از شهر دلت کوچ کنم، گمان می‌کردم از دوری‌ات، چشمان زیبایت را به فراموشی می‌سپارم!
اما اشتباه می‌کردم!
حالا که از شهر دلت کوچ کرده‌ام، دریافتم که تصویر چشمان نافذت هر روز در برابر چشمانم پر رنگ و پر رنگ‌تر می‌شود!

وهم دارم از روزی که چیزی جز چشمانت در مقابل چشمانم پیدا نشود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #33
《عشق》
چه کلمه‌ی زیبا و قشنگی است هنگامی که با تو معنا پیدا می‌کند!
مرا از پی بردن به معنی این کلمه، محروم نکن جانان من!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #34
پارادوکس یعنی دلتنگ اغوشت می‌شوم در حالی که هیچ‌گاه تجربه‌اش نکرده‌ام!
با خود می‌گویی مگر می‌شود اغوش فردی را تجربه نکرد و دلتنگش شد؟
تبسمی خواهم کرد و سپس خواهم گفت:
-با تو همه چی شدنی است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #35
بالاخره باید در این دنیا مسکنی برای دردهایت باشد دیگر!
دارویی، قرصی، خنده‌ی دلبرانه‌ای!
اخ خنده‌ی دلبرانه‌ای!
امان از این خنده‌های دلبرانه که عجیب دردهایت را تسکین می‌بخشد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #36
زل می‌زنم به قاب عکست!
با دیدن صورت دلربایت در این چارجوب، دلتنگی‌ام جانی دوباره می‌گیرد و باری دیگر تازه می‌شود!
فکر می‌کنم باید حکم اعدام این قاب عکس را صادر کنند!
این قاب عکس، کشنده‌ترین قاتل است!

این را می‌دانم که روزی فرا می‌رسد که همین قاب عکس جانم را می‌گیرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #37
بیشتر انسان‌ها در دنیا زندگی نمی‌کنند!
اشتباه نکنید، میان زنده بودن و زندگی کردن، اسمان‌ها تفاوت است!
تنها عده‌ی خاصی هستند در دنیا که زندگی می‌کنند، بقیه فقط زنده هستند، همین!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #38
عشق همان‌جایی که می‌فهمی بی او دلیلی برای زندگی نخواهی داشت! او خود زندگی‌ات است! مگر می‌شود از زندگی‌ات دور باشی و بتوانی زندگی کنی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #39
مواقعی هم وجود دارد که ادمی را ترک خواهی کرد به امید این‌که حضورش کمرنگ شود و به تدریج پاک شود!
اما درست بعدش، متوجه می‌شوی که با ترکش نه تنها حضورش کمرنگ نشده، بلکه پر رنگ‌تر هم شده و به تدریج به اثری ماندگار و پاک نشدنی تبدیل خواهد شد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt

Hani.Nt

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,049
پسندها
14,005
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #40
می‌دانی اسکار ناب‌ترین لحظه، متعلق به چه زمانی است؟
همان هنگامی که زل می‌زنم در چشمان نافذت و می‌دانم که زین پس قرار است این چشمان، رویایی شوند دست نیافتنی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Hani.Nt
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا