روی سایت دلنوشته مرگ تدریجی/Ŋɨℓσσ-ʝ کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Niloo.j
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 42
  • بازدیدها 1,561
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #11

مرگ تدریجی یعنی تو او را دوست داری، او دیگری

را و تو می‌مانی و حسرت، تو می‌مانی و غربت،

تو می‌مانی و تنهایی و کابوس‌های شبانه،

تو می‌مانی و آرام‌بخش‌های پی در پی،

تو می‌مانی و توهم و خیال،

تو می‌مانی و...

نه دیگر تویی نمی‌مانی؛ این است

مرگ تدریجی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #12

مرگ تدریجی مرگی است، آرام مثل اینکه خواب

باشی، شیر گاز باز باشد و آرام آرام راه گلویت را

می‌بندد، نفست بالا نمی‌آید، قفسه سینه‌ات

سنگین می‌شود، قلبت تیر می‌کشد، درد

می‌گیرد، کم کم کبود می‌شوی... حتی نمی‌توانی

فریاد بزنی و کمک بخواهی و در آخر آرام تمام

می‌شوی!

در این روزگار عاشق شدن یعنی این‌گونه مُردن،

یعنی مرگ تدریجی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #13

دیروز در بازار زنی دیدم کودکی در آغوش داشت

و کودکی دیگر کنارش قدم می‌زد.

به هر مغازه که می‌رسیدند پسرک ۵_۶ ساله

چیزی طلب می‌کرد و مادر دست او را

می‌کشید و با خود می‌بُرد.

لحظه‌ای زن به طرف من برگشت، با گوشه‌ی

چادرش اشک‌هایش را پاک کرد و رفت

این بود مرگ تدریجی یک زن...

حواسمان باشد در اطرافمان کسی این‌گونه

نمیرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #14

عاشقی بد دردی‌ست، هم تلخ است هم شیرین،

هم درد است هم درمان، هم غم است هم غم‌خوار،

خدا کند که عاشقی خوب باشد، عشقت وفادار باشد

عشقت کنارت بماند، خ**یا*نت نکند، مرد باشد،

تا آخر کنارت بماند، رفیق نیمه راه نباشد که

اگر زبانم لال عشقت، عشق نبود خواهی مُرد

البته آرام و تدریجی...

طوری می‌میری که دیگران که سهل است

خودت هم نمی‌فهمی که مُرده‌ای!

خدا کند کسی این‌گونه نمیرد!
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #15

وقتی که از کنار دخترک گل فروش

سر چهار راه بی‌محل رد می‌شوی و

التماست می‌کند که گل بخری و نمی‌خری،

او می‌ماند و پایان روز.

شب می‌شود، گل‌هایش پژمرده می‌شود،

با گل‌هایش او هم پژمرده می‌شود

این است مرگ تدریجی دخترک گل فروش...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #16

مرگ تدریجی یعنی روز پدر باشد، عید باشد، سال

نو شود، ولی پدری نباشد که در آغوشت بگیرد،

نوازشت کند، عیدی بدهد و تو نیز دستانش را

بوسه بزنی، در آغوشش بگیری با ته ریشش بازی

کنی و او نیز تو را ببوسد.

آخ که چقدر دلم سیخ سیخ شدن ریش و

سبیل مردانه‌ات را می‌خواهد!

پدرم چقدر کم دارمت، چقدر...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #17

دیروز کسی از دنیا رفت، امروز کسی به دنیا آمد،

این است رسم این روزگار.

قانون نانوشته این هستی، نیستی است.

نبود عزیزانمان، فراق هجرانشان، درد نبودشان،

داغ نبودشان، جای خالیشان و تو فقط خیره بمانی به

عکسش، به جای خالی‌اش
سر روی سنگ سردی

بگذاری که فاصله‌ای است میان تو و او

این است مرگ تدریجی...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #18

مرگ تدریجی زمانی که تنهایی،

بی کسی، غریبی، بغض داری، درد داری، غم داری،

به سراغت می‌آید و هنگامی می‌آید که شب

باشد.

امان از شب...

چه مرگ‌هایی که شب هنگام در تنهایی سراغ

آدم‌ها آمده و هیچ کس باخبر نشده است...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #19

نفس نفس می‌زنم، تنگی نفس امانم را بریده!

در این روزگاران هوا بیش از اندازه آلوده شده!

آلودگی دود ماشین نه، آلودگی ریزگرد نه،

آلودگی ه*رز، آلودگی دروغ و پستی، آلودگی

دورویی، آلودگی عشق‌های الکی نفسم را بند آورده!

نفسم بالا نمی‌آید؛ دچار مرگ شده‌ام

مرگ تدریجی به خاطر این آلودگی‌ها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
30/11/18
ارسالی‌ها
5,067
پسندها
70,078
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
سطح
43
 
  • نویسنده موضوع
  • #20

وقتی بودی بی‌خیالت بودم، محبت‌هایت را باور

نکردم، ندیدمت، حرف‌هایت را نشنیده می‌گرفتم!

تو رفتی و من ماندم و حرف‌های نگفته، کارهای نکرده

و حسرت و حسرت و حسرت!

حسرت مرگ می‌آورد؛ مرگی تدریجی

خدا نصیبتان نکند که این‌گونه بمیرید!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Niloo.j
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا