روی سایت دلنوشته‌ی هاله‌ی سیاه | Hadis.ka کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ~HADIS~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 2,011
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
به نام خالق عشق
hale.jpg
دلنوشته: هاله‌ی سیاه
نویسنده: Hadis.ka
تگ: محبوب
ویراستار : SETAREH LOTFI setarehlotfi_s (ستاره لطفی )
مقدمه:
هوای ابری خبر از باران می‌دهد
رگبار و طوفان خبر از سرسبزی پس از آن می‌دهد؛
ولی در اصل
هوای ابری بغض آسمان است و رگبار و طوفان فوران غم‌های تلنبار شده‌اش..!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
***
حالت بی من چگونه است؟
هنوزم مانند گذشته قهقهه می‌زنی؟
می‌توانم امیدوار باشم صورت تو هم مانند صورت من با خنده خداحافظی کرده باشد؟ آه... .
بعید می‌دانم.
شب گذشته هنگامی که داشتم عکس‌های گذشته را مرور می‌کردم
لبخندت را دیدم... .
می‌دانی؟
من مانند تو نیستم،
دلم نمی‌آید تو حتی یک روز لبخند بر روی لب‌هایت نباشد!
همیشه بخند
برای دلی که با رفتنت تکه‌تکه‌اش کرده‌ای تنها کاری که می‌توانی کنی خندیدن است...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
این روز‌ها هوای دلم عجیب ابریست!
دلش باریدن می‌خواهد؛
اما از یک چیز می‌ترسد...!
ترس از این‌که تکه‌های شکسته‌اش از جایشان سر بخورند،
آن‌گاه است که دیگر چیزی برایش باقی نمی‌ماند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
تازگی‌ها یک‌کلمه در مغزم سان ناقوص کلیسا صدا می‌دهد،
مرگ..!
مرگ برای رها شدن از دنیا،
برای رها شدن از سختی‌هایش،
برای رها شدن از دل شکستن‌هایش،
برای رها شدن از غم‌هایش و برای خیلی چیزهای دیگر که اگر بخواهی بر روی ورق بیاوری تمامی ندارند... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
آن روز که علاقه‌‌ات را به من ابراز کردی را به یاد داری؟
به یاد داری که به تو گفتم اگر می‌خواهی روزی ترکم کنی همین حالا برو؟
به یاد داری که گفتم شانه‌هایت را تکیه‌گاهم کن؟
به یاد داری که گفتی ترکت نمی‌کنم؟
به یاد داری که گفتی شانه‌هایت تکیه‌گاهم است؟
اصلا مرا به یاد داری؟...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
این روز‌ها خسته‌ام،
نمی‌گویم قبلا خسته نبوده‌ام؛
اما حالا خسته‌ترم
خسته از 《تنهایی》
از 《دوری 》
خسته از 《جدایی از تو... .》
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
برایت پیش آمده که لحظه‌ای هم که شده یادی از من کنی؟
پیش آمده که دلت در برابر لرزش‌های بی‌امان دلم،
برای آرامش دلم،
فقط کمی بلرزد؟...
می‌دانم که پیش نیامده ولی دل که این چیز‌ها را نمی‌فهمد... .
فقط می‌خواستم خبری از تو بگیرم؛
بلکه دلم آرام شود...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
با یک نگاه عاشق شدم؛
با شنیدن صدای پایش،
دلم دیوانه‌وار لرزید؛
با یک‌بار شنیدن صدایش،
مجنون شدم
و با خیانتش
سر به بیابان گذاشتم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
این روزها هوای چشمانم بارانیست؛
دلم ترک خورده
گوش‌هایم تیز شده‌اند تا یک‌بار دیگر صدای او را بشنوند... .
این روزها همچون پرنده‌ای بال‌بال می‌زنم تا او را باری دیگر،
هر چند کوتاه
در آغوش بکشم...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,284
پسندها
19,134
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
19
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
کاش دستم می‌شکست در دفتر دلم نام خودم را خط نمی‌زدم.
بدتر از آن کاش دستم می‌شکست نام تو را روی دیوار قلبم کنده‌کاری نمی‌کردم؛
که حال تو را صاحبش بداند و چیزی دست مرا نگیرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا