کامل شده مجموعه اشعار شاید اینبار... | شمیم فرهادی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #41
شاید اینبار جهان از من بیچاره جداست...
من ندانم که چرا هرچه کنم رو به فناست؟
آدمان، روی زمین تیشه ی جانم شده اند...

بخدا خود خدا هم خسته از خاطره هاست...
 
آخرین ویرایش
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #42
شاید اینبار من نه! تو کمی رام شوی
با دل صادق من راز بگویی چون شب
و به هنگام سحر تو آرام جان شوی...
شاید اینبار تو نگاهی به من اندازی به منظوری عشق
و من اینبار صدایت بزنم با سوز عشق

شاید اینبار من و تو ساده‌تر عاشق بشویم...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #43
شاید اینبار بیابم آن که کلامش کند آرام مرا...
آنکه تا حرف زند
قلب من درسکوت
ی بی مهابا میتپد
و پس از چند لحظه
ضربانش بشود مانند امواج در آب

و دلم تا به ابد تکیه به کویت بزند...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #44
شاید اینبار شعرکی از بهر یک انسان پاک...
از بهر یک انسان ساده همچون خاک
و کسی صادق و بی ریا نویسم شعری...
من کنم بهر دل او آرزو
تا رسد بانچه که میخواهد دلش...
و خدایش آگاه
که دلش پاک است و مملو از دعاست...
 
آخرین ویرایش
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #45
شاید اینبار دلم را بسپارم به خدا...
و گذارم هرکجا خواست بَرَد...
گاه عاشق کندش گاه فارغ
گاه دیوانه کند گاه عاقل...
گاه هم بر لب جوی نعمتی آبش دهد
بگذاریم اینبار

با خدا همراه شود این دل ساده ی من...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #46
شاید اینبار خاطراتت را بسوزانم چو شب...
چون هزاران شب که سوزاندند مرا...
من هم امشب هرچه دارم را ز تو آتش زنم
من نخواهم که به یاد آورم آن روی تورا
آن نگاه ساده و کوی تورا...

شاید اینبار شوم از خاطرات تو جدا...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #47
شاید اینبار شوم راوی یک قصه ی شوم...
تو بپرسی که کدامین داستان؟
معلوم است که این قصه ی آغاز خودم
قصه ی حالا و پس فردایم
و تمام لحظات ناب من!
شاید اینبار روایت بکنم دختری از جنس خودم
یا نه از جنس جنون!
دختری ساده که زود عاشق دنیا میشود
دختری که شاید اینبار
تمامش درد است!
بگذارید کمی دل بکند...

بگذارید کمی...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #48
شاید اینبار برای کودکی ساز زنم...
و به هر لبخند او من زیر آواز زنم
شاید اینبار نگاه من شود مملو ز عشق

و به گنجینه ی دل قفل سرآغاز زنم...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #49
شاید اینبار نخواهم به امید شایدی صبر کنم
شاید اینبار بباید که شوم دور ز قلم...
هرچه دارد درذهن میگمارد به ورق..
من نخواهم این را.
شایداینبار ز ” اینبار باید“ ها بنویسم آخر

جای هیچ تردید نیست!
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات + شاعر انجمن
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
9/9/18
ارسالی‌ها
1,694
پسندها
18,245
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
سطح
28
 
  • نویسنده موضوع
  • #50
شاید اینبار آخرین شعر از گمانِ ” شاید اینبار“ باشد...
شاید اینبار تمامش بکنم حوصله را...
شاید اینبار نخواهم که زنم حدس و گمان
شاید اینبار من از بین ببرم ” شاید“ را...
شاید اینبار کمی روی به منطق زنم
آخرش هیچ نکرد شاید ها...
به گمانم دیگر
شک و تردید شود بباید که شود اهل یقین..
و تمام شد دفترم....
شاید اینبار شایدی را نگذارم به میان...
و تمام شد دفتر من اما...
شاید اینبار...
ولش کن!
هیچ گمانی حق نیست...

هیچ گمانی....!




این دفترم به پایان رسید...بالاخره دست از گمان و شاید برداشتم...قلم خسته شده بود! ممنون که همیشه منو همراهی کردین. انشالله مورد پسند تمام شما واقع بشه.
به قول یک عزیز:
ارادتمند شما
شمیم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا