نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته ی دختر است دیگر دختر | نیلو .ج کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Niloo.j
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 43
  • بازدیدها 2,162
  • کاربران تگ شده هیچ

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #31

امروز جلوی آینه ایستادم .
ماسک زغالی که خریده بودم را به صورتم زدم.
تمام صورتم سیاه شده بود.
سیاه و ترسناک .
حالم داشت از خودم بهم میخورد.
کم کم صورتم سفت شد.
انگار تمام صورتم کشیده میشد.
بعد نیم ساعت جلوی آینه ایستادم.
آهسته آهسته سیاهی ها را از صورتم برداشتم.
اکنون سفید شده بودم.
دخترم دیگر دوست داشتم قشنگ شوم.
قشنگ شدم ولی گریه کردم.
نه از سر ذوق که زیبا شده بودم.
گریه از این که کسی نبود بگوید
دختر چه زیبا شدی.
گاهی سیاهی بهتر است از سفیدی که کسی را نداشته باشی
که قربان صدقه ات شود.


 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #32

عاشق بودم .
عاشق کسی که تمامم بود ، تماممش بودم.
رفت و رفت .
کسی گفت او اصلا وجود نداشت .
قلبم شکست ، دلم گرفت ، نابود شدم.
بعد ها فهمیدم او بود وجود داشت عاشقم بود.
عشقی بود.
خوشحال شدم .
بعد چند وقت آرام شدم.
درست است رفت پی زندگی اش و تنها گذاشت ولی
همین قدر که مطمئن شدم او یی وجود داشت،
عشقی وجود داشت،
مهری وجود داشت ،
خنده بر لبم آمد.
دخترم دیگر دختر،
گاهی به همین قدر امید زنده میشوم و زندگی میکنم.
امید را از دختر ها نگیرید.
....
برای او ...

 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #33

عاشق شده ام
مادر عاشق شده ام، پدر عاشق شده ام،
خواهر، برادر عاشق شده ام.
آهای مردم این شهر عاشق شده ام.
مگر چه عیب دارد دختر عاشق شود و رسوا شود.
اصلا میخواهم مثل زلیخا عشق و عاشقی ام وِرد زبان ها شود.
اصلا به کسی چه مربوط.
مگر گناه است دختر عاشق شود و بجنگد.
من میخواهم برای عشقم بجنگم.
داد می زنم : آهای مردم عاشق شده ام.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #34

دلم برایت تنگ است.
دل این دختر کوچولو برایت تنگ است.
هم سن ایم ولی همیشه دختر کوچولو خطابم می کرد.
حرصی می شدم ولی دلم قنج می رفت برای دختر کوچولو گفتنش.
دلم تنگ است، بیا این دختر کوچولو را در آغوش بگیر و برایش لالایی بخوان تا در آغوش مردانه ات بخواب رود.
بیا بزرگ مرد من ...
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #35

دیروز دختری دیدم ، رنگ موهایش را یخی کرده بود.
طلایی و بلوند نه ، شرابی نه ، مشکی نه ، یخی کرده بود.
یخی همان سفید است .
گفتم چرا یخی تو که هنوز جوانی گفت،
پیری به دل است .
گفت بعد رفتن معشوقه ام پیر شدم.
از مردن نه ، از آغوش کشیدن دیگری پیر شدم.
دخترک میگفت مجنونش میگفت تا ابد و تا وقتی موهایش مثل دندانش سفید شود کنارم می ماند.
حال مویم را سفید می کنم تا شاید به خاطر موی سفیدم برگردد.
دخترک موهایش یخی بود ...
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #36

ساعت نزدیک دو نیمه شب است.
نمیخواهم تلفن گویا شوم و ساعت بگویم ، میخواهم بگویم دختری که تا این موقع شب بیدار است ، ه*رز نیست ، خراب نیست ، فقط دل شکسته است ، شاید هم دل تنگ.
دختر ها گاهی شب تا صبح بیدار می مانند بی هیچ دلیلی ، بی هیچ حرفی ک بی هیچ هم دردی.
دخترها این موقع معمولا به یاد کسی گریه میکنند.
و من برای خودم گریه میکنم.
آری دلم از خودم گرفته است.
خودم دلم را شکستم.
دلم برای خودم تنگ است....
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #37

عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تو رخت خواب مخمل قرمز خوابیده
نه ....
این گونه نیست...
عروسک من دیگر قشنگ نیست.
لباس قرمز اش هم تکه پاره است.
و توی رخت خواب مخمل قرمز نیست.
عروسک زشت من با لباس پاره در کنار اتوبان گل می فروشد.
شب ها روی تکه های کارتن میخوابد.
عروسک من بعد مرگ پدرش ،
آواره خیابان ها شد.
عروسک من یک شب راحت هم نخوابید....

 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #38
دختر است دیگر دختر ، دلش میشکند،
بغض میکند ، خفه میشود .
میخواهد حرف بزند ، اما حیا میکند.
امان از این حیا و شرم که دختر را خفه میکند.
امان...​
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #39
این روزها دخترها فرق دارند .
دخترکان این روزها زنده اند با یک عشق مجازی ، زنده اند با یک قربان صدقه رفتن مجازی، زنده اند با دوست داشتن های مجازی،
مجازی و مجازی و مجازی...
مجازی یعنی دروغی، یعنی دروغی دوست دارند و عاشق می شوند.
دروغی یعنی یک هفته مجازی نباشد یادشان می روند دوست داشتن و عاشق بودند.
دخترهای این روزها فرق دارند....
امان از این روزها ، امان...​
 
امضا : Niloo.j

Niloo.j

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
5,063
پسندها
70,100
امتیازها
80,673
مدال‌ها
34
  • نویسنده موضوع
  • #40
شب را دوست دارم و باران را
شب باشد باران ببارد ، دیگر هیچ نمیخواهم.
خدایا شب است باران ببار تا کسی اشکهایم را نبیند.
تاریکی شب و نم باران آبروی ام را نگه دارن.
کاش باران ببارد.
این دخترک بمیرد...
 
امضا : Niloo.j

موضوعات مشابه

عقب
بالا