روی سایت دلنوشته‌ی استبداد | MelikA1377 کاربرانجمن یک رمان

[S_MELIKA_R]

***
این‌جا، تویِ این دفتر؛
بازی با کلمات واقعاً کیف میده!
چون من همیشه عاشق بازی کردن بودم؛
شاید بعداز استبداد برم سراغ «بازی»...
نمی‌دونم!​

 

[S_MELIKA_R]

***
بازم استبداد،
و قدرت درونی تونستن کمک کنند.
این رو فهمیدم که هر لحظه‌یِ زندگی
بالا و پایین داره...
این رو با عمق وجودم فهمیدم.
شاید هم هنوز متوجه نشده باشم!
ولی می‌دونم که می‌تونم.​

 

[S_MELIKA_R]

***
این‌که بعد از استبداد، قرار سراغِ چه کلمه‌ای
برم و باهاش بازی کنم
مشخص نیست.
شاید کلمه بعدی«مَن» باشه،
شاید کلمه بعدی«بازی» باشه،
شاید کلمه بعدی«قدرت درونی» باشه...
هنوز مشخص نیست!​

 

[S_MELIKA_R]

***
واقعاً کیف میده قدرت درونی رو
کنار استبداد و اتحاد داشته باشی.
شاید استبداد همون دموکراسی باشه.
ولی خب همیشه جنگ بین عقل و دل هست!
که همیشه هم عقل یا عقلِ دل حرف درست رو می‌زنه؛
البته شده خیلی وقت‌ها، دلِ عقل یا دل حرف درست رو بزنند... .​

 

[S_MELIKA_R]

***
بعضی وقت‌ها هم هست
که استبداد سکوت می‌کنه،
با اتحاد متحد میشه...
مثل الانِ من؛
که استبداد و اتحاد با هم متحد شدن.​

 

[S_MELIKA_R]

***
هنوز نمی‌دونم کلمه‌ی بعدی که میاد
چیه!؟
ولی هر چی که هست،
«عاشقی» نیست؛
چون عاشقی بیشتر از این حرف‌هاست... !
​

 

[S_MELIKA_R]

***
استبداد درونی
بی‌داد می‌کنه... .
حالم خیلی بهتره،
از وقتی استبداد و اتحاد
باهم متحد شدن.
​

 

[S_MELIKA_R]

***
این اتحاد درونی،
باعث میشه به تمام
اهدافی که تویِ ذهن عزیزم هست برسم... .​

 

[S_MELIKA_R]

***
شاید کلمه‌یِ بعدی که
احساسات درونیم بخوان باهاش بازی کنند،
«من» باشه... .
شاید هم خود کلمه‌یِ«بازی»
یا شاید هم«درون» باشه؛
باید دید تصمیم استبداد و اتحاد چیه!
​

 

[S_MELIKA_R]

***
با کمک استبداد و اتحاد درونی،
تونستم از خیلی موانع ردبشم.
خدا رو بابتش شکر می‌کنم؛
با این‌که سخت و طاقت فرسا بود؛
ولی تونستم... .
مطمئنم؛ از پس سخت‌تر از این‌ها هم برمیام!
​