- ارسالیها
- 558
- پسندها
- 3,970
- امتیازها
- 17,473
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #21
خورشید از زیر لحاف آسمان پدید می آید و زمین را درآغوش گرم خود میگیرد ودانه دانه های برف را از روی پیراهن زمین پاک میکند.
به درختی تکیه میکنم و به روبه رویم خیره میشوم، خسته شدهام کاش فصل تنهایی من هم به اخر برسد دیگر توانی برپایم نمانده به راهم ادامه دهم؛ نکه پایم خسته باشد...
نه، روحم خسته است دلم گرفته است .سالهاست اطرافیانم را ارام میکنم وحال دلشان راخوب ولی کسی نیس زیرچانهام رابگیر سرم رابالا بیاورد بگوید: حال دل توچی؟ خوب است؟
به درختی تکیه میکنم و به روبه رویم خیره میشوم، خسته شدهام کاش فصل تنهایی من هم به اخر برسد دیگر توانی برپایم نمانده به راهم ادامه دهم؛ نکه پایم خسته باشد...
نه، روحم خسته است دلم گرفته است .سالهاست اطرافیانم را ارام میکنم وحال دلشان راخوب ولی کسی نیس زیرچانهام رابگیر سرم رابالا بیاورد بگوید: حال دل توچی؟ خوب است؟
آخرین ویرایش توسط مدیر