کامل شده مجموعه اشعار یاد | علی ناصری شاعر انجمن یک رمان

[alinaserikhanik]

***
یلدای یاد:

زندگی دفتر یاد شب یلدای من است
پدرم آن بالا است
مادرم چشمه‌ی عشق
و نگاهی بر طاق
و عصایی پر از رنج زمان
داستانش پر از رنج و این
فصل‌ها در گردش
چشمه‌ها در جوشش
کُل کُل کوزه مدام
و قناری لب بام
دخترک چادر خود بند کمر
کوزه دارد بر سر
و بر این باور هست
زندگانی زیباست
بر لبش نقش نماید
هستی...
زخم این کهنه دلم باز گشوده دستی
مدعی زلف چلیپای گل و سر مستی
وکنون مانده به این بزم و نفس‌ها به شمار
رنگ عشق است، بر چهره نگار.

 

[alinaserikhanik]

***
سه هایکو
بی خدا:

خوابیدم بی تو
پسرم خروس بیگانه،
دخترم عروسک سمسار
دو جوان خفته در سایه شیطان!
***
فضای مجازی:
دجال که موج بهاری فرستاد،
خورشید مُرد!
باران خون بارید!
***
آزاد:
باد که مخالف می‌وزد،
جیرجیرک آواز خوان می‌شود.

 

[alinaserikhanik]

***
پیام فتح (دفتر یاد):

یک پلاک و قمقمه در بطن خاک
با لبی خشکید مردن سینه چاک
درس مردی یالثارات الحسین
بانگ تکبیری و دشمن در هلاک.

 

[alinaserikhanik]

***
آمده‌ام (دفتر یاد):

از روزهای فتح و ظفر آمده‌ام
لباس‌ها خاکی
پوتینم پر درد
گرای ثبتی‌ام خود
یاران آتش بریزید
اینجا قتل‌گاه تعلق
رنگ‌های مکر
سوزی در زیاده خواهی
سخت بیماری راه
هیاهوی اسکلت وار خیابان
سایه برج‌ها در رگه بی خون زمین
آه از سریر خون
روز انتقام
روز ستاره‌ها، رهایی زمین
ختم انتظارم و نور در قدوم یار.

 

[alinaserikhanik]

***
فتح عشق (دفتر یاد):

ما یک پلاک پر پرواز دیده‌ایم
دشتی زلاله به این راز دیده‌ایم
شرحی به گمنامی نام آوران مرد
فتح عشقی که از آغاز دیده‌ایم!

 

[alinaserikhanik]

***
آشفته خیال (دفتر یاد):

با همه نا آشنایی آشنا،
با دل چرا بیگانه‌ای؟!
در سرود بی وفایی با وفا،
با ما چرا فتانه‌ای؟ افسانه‌ای؟
با همه چشمک زنان آسمان
بر گرد خود در راه شب
با همه عطر گل و آواز خوش
در خلوتم بی راهه‌ای
همچو رسم بلبله باران تویی
درگاه خلوت‌گاه زندانم
در نسیم سایه داران قبله‌ای،
با ناکسان فرزانه‌ای
خوشه می‌چینی به بام سبز
در بام خضرا وش به قطب
در شب بیمار خود در سهم دل
با اشک من مستانه‌ای
در دعا بهمن شوی در قبل‌گاه
بی امان نیسان بریزد آسمان
مانده‌ام حیران به رسمت
چون که من هم اهل این کاشانه‌ام
جرعه ریزانند یاران
در بساط و رسم می، در جام تو
اشک عینی رسم بادا باد شد
در دُردی پیمانه‌ای.

 

[alinaserikhanik]

***
یاد فراموش:

ای مردان نسل آب و آیینه در نسیم خاک
شهر به تمثال‌های شما رنگی است
سایه‌ها بر سفره‌ی روزهای درد
شهر شما پر از برج‌ها سنگی است
امروز به تمثال شما می‌نگریستم
سنگ می‌گریست در فراموشی
فراموشی راه به کوچه‌ی تجمل
امروز دردم، به خاکستر خاموشی
چون پرچم یاد ها برافراشته شد،
عده‌ای خوردند به کوچه شب
یادها کاغذ باد شد کنج آسمان
ما ماندیم ستارگان خوشه شب
کمی به گرای روزهای آتش
به دست نوشته‌های کاهی
یادمان باشد، مکتب حسین
مردان عشق به روز واقعه
یاران مرد به موکب حسین
تجمل یعنی تکرار زخم‌ها
رجوع به روزهای ننگ
قرآن‌های بی روح به طاقچه
و شُریح قاضی امتداد جنگ
آتش به خیمه عاشورا
بیاید به زلال ولایت
به رمز شب‌های حمله
به رسم فرماندهان عشق.

پ.ن: واستعینوبالصبروصلاه*
*اشاره به آیه مبارکه 45...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[alinaserikhanik]

***
برگشتی (به یاد شهدای گمنام):

ای مرد سال‌های درد تو در قاب زیبای ایثار
به نور ایمان از دل شب پر ستاره برگشتی
روزی که در شلمچه به مرگ درس دادی
تو از نهایت آزادگی، بی اشاره برگشتی
آمدی مردانه بزرگ منش، سبک بال و آرام
تو بارانی انتظاری، به استعاره برگشتی
تو جلوه عشق و نوری در پلاک و انگشتر
به مرگ عشق به نور امید سواره برگشتی
در معبر عشق به امتداد عاشورا لب تشنه
دست ارادت به سینه، حرم، آزاده برگشتی
تو هر چه داشتی به امتداد معروف گذاشتی
ای معنی مکتب حسین، پاره پاره برگشتی!

 

[alinaserikhanik]

***
برگشت ستاره:

ای جلوه ایثار به راه ولایت مردانه برگشتی
تو نور ایمانی، از عمق شب پر ستاره برگشتی
روزی که به کربلای پنج درس مردی دادی
در بی نهایت آزادگی، شجاع، دلیرانه برگشتی
آمدی ای بزرگ مرد، میدان عمل به حادثه
به امتداد عشق علی زمان، دوباره برگشتی
تو آشنای مکتب حسینی به شرح انگشتر
ای لحظه عروج یقین، جاودانه برگشتی
تو معبر عشق بودی، به امتداد عاشورا
دست ارادت به سینه، آزاده برگشتی
ای همره دردهای محرومان به امید
در مکتب حسین، پاره پاره برگشتی!

پ.ن: تقدیم به روان پاک سردار شهید حاج قاسم سلیمانی.