مشاعره مشاعره با حرف ص

[ملکه جهنمی❄]

صبح و شام از پی دوانم روز تا شب منتظر
همرهی با او میسر نیست یک گامم هنوز

 

[فلورا.]

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را

 

[ملکه جهنمی❄]

صبر کن ای دلِ پرغصه در این فتنه و شور
گرچه از قصه‌ی ما می‌ترکد سنگِ صبور...

 

[فلورا.]

صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت

ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت

 

[ملکه جهنمی❄]

صَنما تو هَمچو شیری من اسیرِ تو چو آهو
به جهان که دید صِیدی که بترسد از رَهایی...

 

[فلورا.]

صوفی نهاد دام و سَرِ حُقِّه، باز کرد

بنیادِ مکر با فلکِ حُقِّه‌باز کرد

 

[ملکه جهنمی❄]

صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه وبیابان تو داده ای مارا

 

[ملکه جهنمی❄]

صنما هوای ما کن طلب رضای ما کن
که ز بحر و کان شنیدم که تو معدن عطایی

 

[m.sina]

صنما هوای ما کن طلب رضای ما کن
که ز بحر و کان شنیدم که تو معدن عطایی

صنما تو همچو آتش قدح مدام داری
به جواب هر سلامی که کنند جام داری

ز برای تو اگر تن دو هزار جان سپارد
ز خداش وحی آید که هنوز وام داری