- نویسنده موضوع
- #21
در کنج کافهی شیک دوست داشتنی... خیره میشوم به پسرک کافهچی، چطور میتواند راه برود، سفارش بنویسد، سفارش بیاورد و لبخند بزند؟
نگاه خیرهام را دریافت میکند و لبخندی پس میدهد. لبخندش را دوست ندارم... دل نشین است و دوست داشتنی اما دوستش ندارم... همگانی است.
یک چیزی میخواهم که فقط مال خودم باشد، متعلق به خودم و میم مالکیت بچسبانم آخرش، لبخند کافهچی برای همه است، نمیخواهمش.
اخم میکنم!
نگاه خیرهام را دریافت میکند و لبخندی پس میدهد. لبخندش را دوست ندارم... دل نشین است و دوست داشتنی اما دوستش ندارم... همگانی است.
یک چیزی میخواهم که فقط مال خودم باشد، متعلق به خودم و میم مالکیت بچسبانم آخرش، لبخند کافهچی برای همه است، نمیخواهمش.
اخم میکنم!