روی سایت دلنوشته دیدی دلم | aran کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Aran
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 42
  • بازدیدها 1,816
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Aran

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/10/19
ارسالی‌ها
1,431
پسندها
8,965
امتیازها
31,873
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام دلنوشته: دیدی دلم
نام نویسنده: aran
تگ: محبوب
ویراستار: Violet-B

مقدمه:
گوش کن! می‌شنوی؟
این صدای شکستن است؛ شکستن تو، ای دلم!
در میان این شلوغی، در میان این همه دل، تو شکستی...!

538681_9d7b670de5dbbdeb8b9766c80ea357e7.jpg

 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,374
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • #2
457291_44db087e1359b37f105360906dec08af.jpg

" به نام ایزد منان "

هر انچه از دل برآید، خوش آید!

کاربر گرامی نهایت قدردانی را داریم که نوشته های زیبایتان را در انجمن یک رمان به اشتراک می گذارید!
خواهشمندیم پیش از پست گذاری و شروع دلنوشته ی خود، قوانین زیر را به خوبی مطالعه بفرمایید.

"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Aran

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/10/19
ارسالی‌ها
1,431
پسندها
8,965
امتیازها
31,873
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
شاد بودی!
غمی در تو وجود نداشت!
پس چه شد؟
چرا این شکلی شدی؟
پس تکه‌هایت کو؟
چرا در گوشه‌ای می‌نشینی و آرام اشک می‌ریزی؟
می‌دانم تنهایی...
اما آرام باش، درست می‌شود!
دوباره تکه‌های شکسته‌ات را به هم وصل می‌کنم
دوباره همان می‌شوی که بودی...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aran

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/10/19
ارسالی‌ها
1,431
پسندها
8,965
امتیازها
31,873
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
شکستی، اما بی‌صدا!
تنها شدی، دم نزدی!
گوش کن دلم!
فقط من مانده‌ام و تو
در این شلوغی، در این همهمه، در این دیار...
من و توئیم که با هم مانده‌ایم
می‌دانم آن روزها را یادت است...
روزهایی که عشقش را داشتی
روزهایی که تو، برای او می‌تپیدی... .

 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aran

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/10/19
ارسالی‌ها
1,431
پسندها
8,965
امتیازها
31,873
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
دیدی دلم؟!
او را دیدی؟
با دیگری بود... .
من و تو با او نبودیم
او بود؛ اما، ما نبودیم
دستان‌شان را دیدی؟
در هم گره خورده بود!
دستان من نبود؛ دستان دیگری بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aran

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/10/19
ارسالی‌ها
1,431
پسندها
8,965
امتیازها
31,873
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
گوش کن دلم!
اندکی حرف‌های مرا گوش کن!
دیدی؟ وقتی به تو گفتم:
«از او جدا شو، او را رها کن!»
چه گفتی؟ گفتی:
«او هم مرا می‌خواهد!»
گفتی:
«قلب او هم برای من می‌تپد!»
پس کو؟ چرا نیست؟
یادت است؟
عقل را به جنگ با تو آوردم
نفهمیدی!
عقل را عقب راندی!
حرف، حرف خودت بود... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aran

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/10/19
ارسالی‌ها
1,431
پسندها
8,965
امتیازها
31,873
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
با خود چه‌ کردی؟!
نگاه کن!
خود را در آیینه دیده‌ای؟
تکه‌تکه شدی...
دیگر زیبا نیستی!
او را می‌بینی؟!
چرا او این‌گونه نشده است؟!
چرا نشکسته است؟!
دیدی دلم؟
او تو را نخواست!
او، دیگری را به تو ترجیح داد...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aran

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/10/19
ارسالی‌ها
1,431
پسندها
8,965
امتیازها
31,873
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
دیدی دلم؟
وقتی شکستی، نگاهت نکرد، توجهی به تو نداشت... .
تو برایش هیچ بودی!
ای دلم، من این آدم‌ها را می‌شناسم!
همه مانند تو، صاف و پاک نیستند
گوش کن دلم!
فقط بدان، تو برایش ارزشی نداشتی... .
رهایش کن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aran

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/10/19
ارسالی‌ها
1,431
پسندها
8,965
امتیازها
31,873
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
ای دلم،
آرام بگیر!
تو با او فرق داری...!
تو او را با تمام وجود خواستی؛
ولی او...
او فقط تو را بازیچه‌ی خود کرد!
آمد و آتش زد بر وجودت و رفت... .
باور کن منی را که با تو شکستم، با تو خرد شدم و تکه‌هایم بر زمین ریخت...!
او تو را در غم و تنهایی جا گذاشت و رفت... .

 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aran

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
3/10/19
ارسالی‌ها
1,431
پسندها
8,965
امتیازها
31,873
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
به راحتی از کنارت گذشت!
دیدی؟
روزهای اول چه می‌گفت؟
به تو گفت که دوستت دارد...
گفت که قلب او نیز برای تو می‌تپد
گفت که در کنارت می‌ماند...!
این سرنوشت تو بود که تنها بمانی
با من!
ما با هم تنها می‌مانیم...!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا