نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

روی سایت دلنوشته‌ی زندانی از جنس سکوت | ترنم ذکاوت کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Moon._.star
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 43
  • بازدیدها 2,053
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #31
***
نه تنها من، بلکه نیمی از جهان در زندانی از جنس سکوت اسیر شدند. این اسارت برای هر کس معنی متفاوتی دارد که هیچ کدام دیگری را درک نمی‌کند؛ برای همین است این زندان هیچ ملاقاتی‌ای ندارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #32
***
«لیموشیرین»
بقچه‌ی خاطرات را در ایوان دلم پهن کردم و خود را به فنجانی از خاطرات دعوت کردم.
طعم ناب و نوبرانه‌ی لیموشیرین را می‌دهد؛ اولش شیرین است اما در آخر تلخی آن اشکت را درمی‌آورد.
اما سکوت قفلی شده تا نتوانم بگریم، من فقط می‌توانم دستم را بر روی گلویم فشار دهم تا از این درد رهایی پیدا کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #33
***
«رفاقت»
از زمانی که اسیر این بند شده‌ام، همه چیز را از دست داده‌ام و دردناک‌ترین آن‌ها «رفاقت» بوده است.
رفاقت‌های چندین ساله‌ای را از دست دادم که حتی برای آینده هم برنامه ریخته بودیم اما وقتی سکوت کردم تنهایم گذاشتند، من را از صفحه‌ی خاطرشان پاک کردند.
نمی‌دانم ارزشم را با مداد نوشتند که اینگونه آسان پاک شد، یا غلط‌گیری بر روی وجودم کشیدند تا دیگر به سراغم نیایند!
این مدت کمی فکر کردم و فرضیه‌ای ذهنم را مشغول کرد، و آن این بود که آیا رفاقت ما واقعی بود؟ اگر جواب آن مثبت است، چرا راحت رهایم کردند؟
آخرش به این نتیجه رسیدم هیچ رفاقتی در کار نبوده و آن‌ها مگسانی به دور شیرینی بوده‌اند که تا رنگ و لعابش را از دست داده، او را ترک کردند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #34
***
«مجازات»
هر جامعه برای اجرای قوانینش به یک قصاص‌گر نیازمند است.
من در این زندان، خودم تمامی مجازات‌هایم را اجرا می‌کنم. درد آن برای من چیزی بیشتر از یک درد است؛ چرا که با هر بار قاضی شدن و قضاوت کردن خودم چیزی درونم می‌شکند اما سکوت دیوار‌ی‌ست که با هیچ‌کدام از این دردها نشکست و نخواهد شکست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #35
***
«تمرین»
زندگی کردن سخته، اما تمرین کردن سخت‌تر‌.
گاهی اوقات به یک شیرینی نیازمندیم تا تلخی زندگی را تحمل کنیم و پیش به سوی آینده‌ای شیرین برویم.
من به دنبال این شیرینی می‌گردم تا تلخی تمرین زندگی کردن را برایم قابل تحمل کند.
به جای این شیرینی، تلخی‌ای به نام «سکوت» نصیب من شده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #36
***
«هنرمند»
این زندان برای من فایده‌های بسیار هم داشته؛ مثلاً هنرمند خوبی شده‌ام.
وقتی که می‌خواهم اوج نفرتم را نشان بدهم، نقش لبخندی را هرچند ناشیانه بر روی لب‌هایم طرح می‌زنم.
در برابر سخنان و فریادهای دیگران که روحم را به انزوای خودش می‌کشاند، آرامش نقابی‌ست که بر صورت می‌زنم.
کارگردان تمامی این هنرنمایی‌ها، سکوت است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #37
***
«اعتراض»
امروز تصمیم عجیبی گرفتم چرا که وقتی به چوب‌خط‌های روی دیوار نگاه می‌کنم، می‌فهمم مدت زیادی‌ست که در این‌جا زندانی شده‌ام.
من تمام مدت می‌خواستم سکوت مرا رها کند تا آزادی یابم اما حال فقط با آغوش باز او را می‌پذیرم.
در زندگی من همه چیز این‌گونه بوده است؛ وقتی چیزی را می‌خواستم برای همیشه آن را از دست می‌دادم.
کاش برای سکوت هم این چنین باشد و اگر که نشد به آرامی درجای خود می‌نشینم و اعتراضی نمی‌کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #38
***
«انتقام»
امروز وقتی هندزفری را در گوشم گذاشتم و به چهره‌های افراد هنگامی که صحبت می‌کردند، نگاه کردم. لبخند عمیقی بر روی صورتم شکل گرفت؛ چراکه آن‌ها حرف می‌زدند و من چیزی نمی‌شنیدم، فقط حرکت بی‌آوای لب‌هایشان را می‌دیدم.
حس انتقام بود که بعد از مدت‌ها تازه حسی که به من دست می‌داد را آن‌ها درک می‌کردند و شنیده نشدنشان حالم را بهتر می‌کرد یا حس همدردی آرامم می‌کرد.
هرچه صدای آهنگ را بلندتر می‌کردم، تمامی تصاویر بدون صدا و زیرنویس می‌شد. شاید من هم نباید حرف‌های دیگران را بشنوم تازه اینگونه حس بهتری پیدا می‌کنم و دیگر تافته‌ی جدابافته نیستم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #39
***
«پایان تلخ»
این روزها دارم به پایان فکر می‌کنم اما هرچه می‌اندیشم راه گریزی پیدا نمی‌کنم.
می‌گویند «یک پایان تلخ، بهتر از تلخی بی‌پایان است.»
شاید برای من هم این‌گونه بهتر باشد؛ به سکوتم یک پایان تلخ می‌دهم تا تلخی بی‌پایان من اتمام یابد.
در این مدت سکوت من را هیچ کس نشنید چرا که آن‌ها فقط گوش شنیدن حرف‌های گفته شده را دارند، نه سکوت خفته شده در میان لب‌های من!
انتظار برای پیدا شدن رفیقی که سکوت را از نگاهم بخواند یا با گوش دلش بشنود، بیهوده بوده و منطق می‌گوید این انتظار را رها کن؛
پس من هم این تلخی بی‌پایان را پایان می‌دهم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #40
***
«پل»
قصه‌ی سکوت من از آن دسته داستان‌هایی‌ست که پایانش باز است...
من هم می‌خواهم بدانم چگونه این سکوت شکسته می‌شود یا فریادش به گوش می‌رسد اما تمام حدس و گمان‌هایی که در ذهن دارم، خوش نیستند. سعی می‌کنم در ظاهر به خود بقبولانم که پایان یافته است.
شما هم اگر درگیر افرادی هستید که رفتارشان طناب داری از جنس سکوت برایتان می‌بافد، رهایشان کنید.
شناسایی این افراد زیاد سخت نیست؛ فقط نگاه کن و ببین اگر در آن جمع شلوغ تنهایی، بدان سکوت دارد در تار و پود وجودت رخنه می‌کند.
از من می‌شنوی، فرار کن و تمام پل‌های پشت سرت را خراب کن؛ نه برای اینکه آن‌ها به سراغت نیایند، نه! خراب کن که خودت حماقت نکنی و دودستی خودت را تحویل سکوت ندهی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Moon._.star
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا