***
بچهتر که بودم، دست بینمک را به دست آشپزی در غذایی تصور میکردم که هر چقدر در آن نمک بریزد، مزهاش را کسی حس نمیکند.
بزرگ شدم، باز هم حکایت همانغذاست، اما اینبار متفاوتتر.
یک زمانی آدمها هر چقدر معرفت و محبت در رفتارهایشان بریزند، هستند آدمهای قدرنشناسی که مزهی آنها را حس نمیکنند و پیوسته زبانشان به شکوه میچرخد.
دست بینمک، نام آدمهایی است که با وجود تمام قدر نداستنها، هیچوقت از نمک محبت و معرفتشان نمیکاهند.
زیرا آنها بذر لطف بیدریغ در ذاتشان انباشته است.