مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[Es_shima]

من که هرگز هم نبودم... جایگزین پس آدم است!
هرچه خوردم سنگ و آتش، از دل خب سادم است

 

[زینب میشی]

تا که بیت و غزلت را خواندم

شک به خود کرده نبودی تو را مقصودم

من که هرگز هم نبودم... جایگزین پس آدم است!
هرچه خوردم سنگ و آتش، از دل خب سادم است

 

[Es_shima]

من خودم می‌دانم تو عزیزی و تمام...
من خودم بد کرده‌ام. چرا درگیرِ چرام؟!

 

[زینب میشی]

ماه من در آسمان شب من باز هم بیا

کوچه پس کوچه ی عشق بی تو روشن نیست بیا

 

[Es_shima]

آمدم اما دگر آمدنم سودی نداشت...
و منی که بدشکست وآه و افسوسی نذاشت

 

[roro nei30]

تو شدی جان و دل و روح و روانم
من با تو که باشم بالا رود تاب و توانم

 

[M.D.Z]

من می خواهمت ای یار بی وفای من
من می خوانمت ای جان بی جفای من

 

[roro nei30]

نم بارون باز زلف پریشان برگفت در آغوش
نم اشکم باز مهمان نگاه و چشمانش شد
قلبم دگر بی یار نماند با او
بنگر که او با گریه سراخم آمد

 

[زینب میشی]

دوری ات جانا مرا پیر و فرتوت نمود

همه ی شور جوانی برد و رنجور نمود

 

[roro nei30]

دل به دل من بده و رسوا شو
زود خطر کن و به آن کوی رو