مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[Àli Řeza]

دَمی به صلح تو مشغولی و دَمی به جَفا
بگو چِقدر بمانم میانِ خوف و رَجا..

 

[hadi]

دَمی به صلح تو مشغولی و دَمی به جَفا
بگو چِقدر بمانم میانِ خوف و رَجا..

از روی ما گریزان، در پیش خلق هستی
برگو گناه مارا کین گونه می‌گریزی

 

[nhirqm˙]

از روی ما گریزان، در پیش خلق هستی
برگو گناه مارا کین گونه می‌گریزی

یارب وصلی است بین من و گیسوی او
این ریسمان نیلگون مرا همدمی نیست بی یاد او

 

[_MAEDEH_]

وگر خواب تورا بینم از فرش به عرش آیم
گویی که مرا یک دم، دیدارِ تو بس باشد

 

[بانو :)]

دادم دل دست او
وای از دل و از دست او

 

[hadi]

دادم دل دست او
وای از دل و از دست او

واي از دلي که در دل غوغاي اين و آن
در کنج خلوتش به خفا بي صدا شکست

 

[Zahrajafarian]

واي از دلي که در دل غوغاي اين و آن
در کنج خلوتش به خفا بي صدا شکست

تا ترک خورد این دلم ناگه زدم یک قهقهه
تا بپوشاند صدای آن ترک، محرَم کجا؟

 

[ChakavaK]

تا ترک خورد این دلم ناگه زدم یک قهقهه
تا بپوشاند صدای آن ترک، محرَم کجا؟

آشنا کرده مرا با خود خدا
تا شناسم ،گردم با او آشنا

 

[Exulansis-]

آشنا کرده مرا با خود خدا
تا شناسم ،گردم با او آشنا

ارام کرده بود وجودم را
ارامشم کجایی حالا

 

[زینب میشی]

ارام کرده بود وجودم را
ارامشم کجایی حالا

از دیگران شنیدم شهره به شهر گشتی
جانم مبارکت باد از بام ما گذشتی