مشاعره مشاعره با اشعار خودمان

[Aran]

نیستی ومن این گونه پریشان تو ام
عاشقم،عاشق چشمان زیبای تو ام

 

[alinasserikhanik]

مرا به سخن مژده ده سخن شیرین
که تا شوم چو یکی گوش از سرم تا پا

امر به فرما که قدم رنجه ام
درشب دیدارتوسر پنجه ام
یک سخن ازکوچه ی دلبر بگو
تا به شوم سمت در گنجه ام

 

[alinasserikhanik]

نیستی ومن این گونه پریشان تو ام
عاشقم،عاشق چشمان زیبای تو ام

ماه به آرامش چشم تَرات
نورفشانده به همه پیکرات

 

[زینب میشی]

تا به خود آمد دل من رفت او
برد چو سایه اش به همراه او

 

[Aran]

وابسته ی چشمان تو بودم افسوس
دلبسته ی مو های تو بودم افسوس

 

[alinasserikhanik]

تا به خود آمد دل من رفت او
برد چو سایه اش به همراه او

او همه دنیای من وخویش من
سوزتراست، ازنمک ریش من

 

[alinasserikhanik]

وابسته ی چشمان تو بودم افسوس
دلبسته ی مو های تو بودم افسوس

ساز دل من کوک به افسوس شماشد
درگرمی رقص ات ،شب آواز رها شد

 

[alinasserikhanik]

ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

تا توباشی یار، بی پروا دل است
چون نباشی عاقبت دنیا گل است

 

[زینب میشی]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

این تاپیک مخصوص اشعار خودمون هست یعنی شاعرش باید خودتون باشید

تا توباشی یار، بی پروا دل است
چون نباشی عاقبت دنیا گل است

تا تو هستی در کنارم نازنین
بی غم و بی درد میتازم روی زمین

 

[تینا مسافر]

نرود نقش نگاهت دمی از افکار پوچم
توچه باشی و نباشی عاقبت درفکر کوچم...