- تاریخ ثبتنام
- 2/5/20
- ارسالیها
- 180
- پسندها
- 686
- امتیازها
- 3,933
- مدالها
- 7
- سن
- 56
ما دلخوشیم به راه غم این تازه کارهایوسفم گُم گشته اینک در بیابان دلم
تو بگو اینک کجا یابم یوسف گم گشته ام
بویی دوا کند فتنه ی این بی تبارها
ما دلخوشیم به راه غم این تازه کارهایوسفم گُم گشته اینک در بیابان دلم
تو بگو اینک کجا یابم یوسف گم گشته ام
درفصل عشق شیرین درقرص ماه دیریناه از روزی که فرهاد اید
او شیرین را ببیند
درفصل عشق شیرین درقرص ماه دیرین
فرهاد وش به جهدم ،جان عزیز شیرین


ماهی تو نیک رویینازی به یار کردم
دل را دچار کردم
چون صورتش بدیدم
فوری فرار کردم
![]()
تقدیر این چنین بودماهی تو نیک رویی
با دل به گفتگویی
تا روی ماه دیدم
عکس تورا کشیدم
ای خوب ترتوماهم
من عاشق به راهم
گاهی خطا نمایم
چشمک بنا نمایم
گاهی سرم به زیراست
یک اشک برسریراست
دردام فتنه هایت چشم ام شده به رای اتتقدیر این چنین بود
عاشق بسی حزین بود
اما برای ایشان
صد فتنه در کمین بود
تر شد دو دیده در هجر، ای بی وفا کجاییدردام فتنه هایت چشم ام شده به رای ات
چون دلبرم توباشی فردوس گشته جای ات
ای نیک بین چوگوهر،چشم شده براین در
هم راه خوان بلبل ،اشکم شده به پای ات
یاران غایب اکنون درخاک نی نوا یندتر شد دو دیده در هجر، ای بی وفا کجایی
در دل نشسته دوده، ای بی وفا کجایی
« گفتی ز روز گاران دردی نشسته بر دل»
گفتم برون توان کرد، آری اگر بیایی
دیوانه وار گویم، بر هر کرانه نامتیاران غایب اکنون درخاک نی نوا یند
درجمع نی سرایان همواره بی صدایند
دردل بساط مردی ،برنی صدای عشقند
در عزم مردمی شان درچشم خصم آیند