متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشته‌ی کاش نمی‌ماندی | I'M_MAHI کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Mahsa_rad
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 60
  • بازدیدها 3,081
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
ما قربانی بودیم!
قربانیِ حالِ خوشِ روزهایِ جوانیِ پدر!
قربانیِ گناهِ نکرده!
نمی‌دانم چه اشتباهی مرتکب شده بودید که
دامان مرا گرفته!
خودخواهی‌ست دِگَر!
دامان تو و خواهر و خودش را هم گرفته است.
فقط این وسط یک‌چیزی بگویم:
«اِی کاش نمی‌ماندی!»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #12
***
روزها چه تند و چه کُند، سپری می‌شدند؛
گاه آن‌قدر سر کِیف بود که اِنگار خبری‌ست!
و گاه آن‌قدر بدخُلق می‌شد که خودت را پنهان می‌کردی!
همه چیز بود؛
جایِ خوابِ خوب.
خورد و خوراکِ خوب.
اِمکاناتِ خوب.
اَما همیشه یک مشکلی میان است دِگَر!
مهر و محبتِ خوب نبود!
عشق و علاقه‌یِ خوب نبود!
دستِ نوازش به سر و بوسه‌ی پیشانی نبود!
همه‌ی این دردها را دیدی و نرفتی؟


 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
اندکی فکر لازم بود!
تا بروی و نمانی.
ماندنِ تو،
آینده و سرنوشت و جهانم را
دگرگون کرد.
می‌خواهم چیزی بگویم:
من فرزندِ بدی هستم؛
اما همین بد، اشک‌های تورا پاک کرد!
زخم‌های تورا شست!
و دلیل ماندنت شد!
این‌ها کافی‌اند؟
برای ادامه‌ی این زندگیِ لامذهب!؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
بغض خفیفی گلویم را می‌فشارد.
سعی در فرو دادنش دارم؛ اما
تنها، فقط با نگاه کردنِ او
تکرار می‌کنم.
فقط با نگاه کردنِ او،
بغضم دو برابر می‌شود!
و به همین سادگی، اِنفجاری در من رخ می‌دهد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #15
***
انصاف نیست از روزهایِ خورشیدی‌مان نگویم!
روزهایی که او سالم بود!
خوش‌اخلاق بود!
مهربان و پر از عشق بود؛
اما...
عمر آن روزها به کوتاهی روزهای پاییزی بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #16
***
گاه می‌گویم:
باید به همین هم خدارا شکر کنم!
ولی آخر چرا؟
چرا باید به همین کم راضی باشم؟!
هنوز هم کسانی هستند که،
از خدا چیزهای بیشتری می‌خواهند.
من‌که هنوز چیزی نخواسته‌ام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
گاه خیلی شیرین درد و دل می‌کنی!
مثلاً یک‌بار گفتی:
آینده‌ی من در این خانه، خراب شد!
آینده‌ی تو دور از این خانه، ساخته می‌شود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
رویاهایم را برآورده نمی‌کرد!
پدر است دیگر...
انتظارمان از او بیشتر است.
نه!
اِشتباه گفتم!
رسیدِگیِ او به من کم‌تر بود!
وگرنه که اکثر پدران
در حالِ برآورده کردنِ آرزویِ دختران‌ِشان هستند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #19
***
نیازهایِ مادی‌ام خوب برآورده می‌شد.
اما حواسَش به نیازهای عاطفی من بود؟!
به وَلله که نبود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • نویسنده موضوع
  • #20
***
وقت و زمان داشت انگار!
از دوازده ماهِ سال
سه الی شش‌ماه در حالِ خوب‌کردنِ حالِ او بودیم!
و بقیه را نشسته بودیم تا خودش بگذرد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Mahsa_rad
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا