• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

روی سایت مجموعه دلنوشته‌ آزرده ضمیر | راحله خالقی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Rahel.

مدیر بازنشسته + نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/7/20
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
19,539
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
سطح
26
 
  • نویسنده موضوع
  • #31
***
نمی‌دانستم هستی چنین بی‌رحم است.
گل خنده را از لب‌هایم ربود، و رقص شادی را از دیدگانم!
من از جهان فارغ بودم و او، شش‌دانگ حواسش جمع من.
در زمانی که خود فکر نمی‌کردم، دانه‌ی عشق را در دلم کاشت و من را بیچاره کرد، و به بیچارگی‌ام خندید...
من زجر کشیدم و او بی‌توجه، این دانه‌ی کوچک را پروراند.
عشق نبود که...
غم بود،
درد بود،
گریه بود،
سیاهی شب و
فرار من و خواب از یکدیگر بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

مدیر بازنشسته + نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/7/20
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
19,539
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
سطح
26
 
  • نویسنده موضوع
  • #32
***
ضمیرم را به بازی گرفته‌اند، ساکنان این دیار ننگین.
به اشک‌هایم می‌خندد،
و بر خنده‌هایم تیغ می‌کشند!
نامردان، هم‌چون قارچ سبز شده‌اند و دیگر جای مردی نیست.
فاتحه‌ی عشق را هم بخوانید بی‌زحمت؛
که جای چشمان مملو از عشق را زر و سکه گرفته است،
و عجب آشفته بازاری‌ست.
بیچاره دلم که هنوز برای آن معشوقک می‌گرید و حرف به گوشش نمی‌رود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

مدیر بازنشسته + نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/7/20
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
19,539
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
سطح
26
 
  • نویسنده موضوع
  • #33
***
عاشقم!
اهل دیار دل، هم‌قافله‌ی مجنون و رفیق فرهاد کوهکن.
می‌خواستم قصه‌ی عشق ما، شیرین‌تر از داستان شیرین و زیباتر از داستان لیلی باشد‌؛ اما تو...
تو قصه‌ای را به نگارش درآوردی تلخ‌تر!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

مدیر بازنشسته + نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/7/20
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
19,539
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
سطح
26
 
  • نویسنده موضوع
  • #34
***
نشد که عشق را عاشقانه تجربه کنم.
نشد که بر پیکر دلتنگی دست نوازش نکشم!
تو آن معشوقی بودی که به‌جای رسم مهرورزان، رسم زیبارویان بی‌وفا را پیشه ساختی،
و من را در حسرت یک دنیا شوریدگی و شیدایی، رها کردی...
حال منم!
منی که خفقان گرفته‌ام، بغض راهِ حیاتم را بسته و کلمات پشت حصار پولادینش، در دم جان می‌دهند!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

Rahel.

مدیر بازنشسته + نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/7/20
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
19,539
امتیازها
43,073
مدال‌ها
31
سطح
26
 
  • نویسنده موضوع
  • #35
***
چه بگویم از دائی که در چاهِ خیال من، پرنده‌ی اقبال بود و در واقعیت، تیغِ تیزی در چشم زندگانی‌ام و من ندانسته، این تیغ را درون چشم‌های زندگی‌ام فرو کردم!
من با دست خودم چشم‌هایم را کور ساختم و حال در کورراه زندگانی، مقابل سیاهیِ بی‌انتها، تنها مانده‌ام.
با عصایی سپید، و طفلک دلم!
زجه‌ها زد برای این تیغی، که خود به زندگانی‌ام افزودم و او نیز زخم دید!
چیست این عشق!؟ چیست این تیغ تیز زهرآلود!؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Rahel.

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,256
پسندها
41,170
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • #36
1628618704155.png
 
امضا : G.ASADI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا