متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دلنوشته وازخدایی که غافل بودم! | هدیه کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع هدیه امیری
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 966
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #21
عشقی که هرگز غروب نخواهد کرد، ای عشقی که هرگز پشت کوه نمی‌روی! تو هر لحظه با منی و اين من هستم که همانند هميشه تمنا می‌کنم که خودت را از من ذره‌ای دريغ نکنی.
بگذار من لحظه لحظه، ثانيه به ثانيه عمرم را با هر ضربان قلب هميشه تپنده‌ات زندگی کنم و عشق بورزم و عشق بگيرم!
 
آخرین ویرایش
امضا : هدیه امیری

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #22
ای مهربان‌ترين مهربانان! ای داناترين دانايان! مرا به بزرگی خودت ببخش. ببخش که گه‌گاه تورا فراموش می‌کنم! فراموش می‌کنم که تو را دارم، که هر ثانيه با من هستی و حتی لحظه‌ای مرا به حال خودم رها نکن و چشمانت را ازمن نگير!
 
آخرین ویرایش
امضا : هدیه امیری

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #23
!خدای من! عشق من! همه‌ی وجودم! اين لحظه‌های با تو بودن را از من حقير مگير. کمکم کن بنده‌ی خوب تو باشم؛ خوب خوب! درست همانند اسمم، بنده‌ی پسنديده تو و رها و دور از هرگونه آتش.
و حال آيا من همانند هميشه غافل از تو می‌مانم؟‌ آيا حال که قطرات اشکم يکی پس از ديگری بر گونه‌ام فرود می‌آيند، آیا ذره‌ای از اين همه دلتنگی‌هايم را برطرف می‌سازند؟ حال که باران رحمتت در حال باريدن است و اين تو هستی که زمزمه می‌کنی من با تو هستم و همانند هميشه اين ما هستيم که بی تو هيچ هستيم و تو همه چيز!
وای خدای من! لحظه‌ای نگذار من از تو غافل بمانم؛ چرا که دوست‌دارانت بی تو می‌می‌رند.
و آن لحظات که سوره توحيد را قرائت می‌کردم، به تنهايی تو پی بردم؛ به اين‌که آن‌قدر تنهايی که در آيه آيه سوره توحيد از بی‌کسی و تنهايی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : هدیه امیری

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #24
پست پايانی
خب قبل از هرچيزی واقعاً ممنونم و دست همتون رو می‌بوسم از همين‌جا که بزرگواری کرديد و منت گذاشتيد اين دلنوشته تراژدی (و از خدايی که غافل بودم) رو لطف کرديد و خونديد.
واقعاً نمی‌دونم چی بگم! خوشحالم که برای پست پايانیم باران درحاله باريدنه و من... من ازتون مجدد بابت خوندن دلنوشتم خيلی تشکر می‌کنم. اميدوارم که تونسته باشم حداقل ذره‌ای احساسم رو بهتون رسونده باشم و در حد توقعتون راضيتون کرده باشم. خواهش می‌کنم، تمنا می‌کنم حتماً و حتماً نظراتتون رو بهم برسونيد چراکه با ارزش‌ترين کار رو در حقم می‌کنيد و خواهيد کرد.
من در حد توانم در هر خطی ازداستانام، رمانام و حتی شعرام سعی می‌کنم که کم لطفی نکنم و وقتتون رو هدر ندهم چراکه بعدش بخواهيد از اين‌که برای خوندن يا هرچيزی وقت گذاشتيد پيش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : هدیه امیری
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا