متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مجموعه دلنوشته‌های خانه‌ی بی‌ تو | خاتون کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

پریسان خاتون

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
128
پسندها
295
امتیازها
1,203
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #31
دلبر...
این اقیانوس بی‌تو خشکیده!
خشکیده است و خشکیده‌ام.
در این خانه‌ی بی تو
رودخانه‌ی قلبم را دریغ از ماهی‌های ولگرد کنم،
که هیچ ماهی‌ای شاه ماهیِ قلبم نخواهد شد!
 
امضا : پریسان خاتون

پریسان خاتون

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
128
پسندها
295
امتیازها
1,203
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #32
دلبر...
رفتنت رازقی‌هایم را خشکاند!
پژمرده شدند و پژمرده شدم.
در این خانه‌ی بی تو
دِگر گلی سر بلند نکند؛
چرا که نبودنِ تو به خورشید بی‌مهری می‌ماند،
که نورِ محبتش را از این گدای محبت دریغ می‌کند.
 
آخرین ویرایش
امضا : پریسان خاتون

پریسان خاتون

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
128
پسندها
295
امتیازها
1,203
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #33
دلبر...
در این کنسرت هیاهوی تو برپاست،
می‌نوازند و ساز دلم را می‌‌نوازم.
در این خانه‌ی بی تو
گیتارِ درد را کوک می‌کنند،
که بی تو هیچ نُتی نخواهم زد!
 
امضا : پریسان خاتون

پریسان خاتون

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
128
پسندها
295
امتیازها
1,203
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #34
دلبر...
بعدِ نبودت این جانِ بی‌جان، دیوانه شد
دیوانه شد و دیوانه شدم
در این خانه‌ی بی تو
آدمکِ دل‌مرده‌ای سنگِ غم را چنان بر دل‌تنگی دل‌اش می‌کوبید،
که کارش به تیمارستان کشید!
 
امضا : پریسان خاتون

پریسان خاتون

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
128
پسندها
295
امتیازها
1,203
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #35
دلبر...
این‌همه گفتمت، که بمانی و بدانی حال و وضع کاشانه‌ی بی تو را!
ولی...
این خانه‌ی بی تو را تا خود به چشم نبینی هیچ وصفی در حال‌اش نخواهی؛
باشد که بیایی و برایم از عشق بخوانی!
باشد که بیایی...
 
امضا : پریسان خاتون
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا