- ارسالیها
- 443
- پسندها
- 2,430
- امتیازها
- 12,213
- مدالها
- 9
- نویسنده موضوع
- #71
شهاب دو طرف کاپشنش را به هم رساند و خطاب به شیدا پشت گوشی گفت:
- ساعت چهار با دکتر قرار گذاشتم اما نمیرسم برم.
شیدا نگران پرسید:
- این دکتر از کجا پیدا شده؟
نگرانیاش را درک میکرد. وقتی همه از عمل مادرش ناامید شده بودند، شهاب گزینه دکتر جدید را روی میز گذاشته بود. پدرش با سر رد کرده اما شهاب اصرار داشت تا ته خط بروند. اگر امروز شیفت نداشت، لازم نبود به شیدا رو بیندازد و به این گونه سوالات جواب دهد. شهاب مختصر توضیح داد:
- یکی از همکارها معرفی کرده. باهاش حرف بزن. قبول کرده با گرفتن پول اسممون رو بذاره اول لیست.
منظورش از همکار، پانته آ بود اما لازم نبود شیدا از جزئیات خبردار شود. شیدا او را با سرزنش صدا کرد:
- شهاب!
شهاب مستقیم و بدون حاشیه توضیح داد:
- یک ساله منتظریم. خیلیای دیگه به...
- ساعت چهار با دکتر قرار گذاشتم اما نمیرسم برم.
شیدا نگران پرسید:
- این دکتر از کجا پیدا شده؟
نگرانیاش را درک میکرد. وقتی همه از عمل مادرش ناامید شده بودند، شهاب گزینه دکتر جدید را روی میز گذاشته بود. پدرش با سر رد کرده اما شهاب اصرار داشت تا ته خط بروند. اگر امروز شیفت نداشت، لازم نبود به شیدا رو بیندازد و به این گونه سوالات جواب دهد. شهاب مختصر توضیح داد:
- یکی از همکارها معرفی کرده. باهاش حرف بزن. قبول کرده با گرفتن پول اسممون رو بذاره اول لیست.
منظورش از همکار، پانته آ بود اما لازم نبود شیدا از جزئیات خبردار شود. شیدا او را با سرزنش صدا کرد:
- شهاب!
شهاب مستقیم و بدون حاشیه توضیح داد:
- یک ساله منتظریم. خیلیای دیگه به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.