روی سایت دلنوشته سرآغاز هر پایان | نازگل مرادی کاربر انجمن یک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
تولد هر آدمی، در همان لحظه‌ای است که عاشق می‌شوند و احساسشان، دگرگون.
و مرگ هر آدمی، در همان لحظه‌ای است که طعم جدایی را می‌چشند و از کسی که عاشقانه دوستش دارند، جدا می‌شوند.
آن‌ها قلبشان می‌تپد؛
هر روز غذا می‌خورند؛
می‌خوابند و بیدار می‌شوند؛
راه می‌روند؛
زندگی اما...
آن‌ها زندگی نمی‌کنند!
جسم زنده است اما...
روح در جهان دیگری به سر می‌برد"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
یه وقت‌هایی، باید شکست تا رسید؛ اما باید دید این شکستن از چه نوع است.
باید دید اون موقع که شکستی،
بازم می‌تونی به خودت افتخار کنی؟
بازم می‌تونی سرت رو بالا بگیری و بگی این منم؟
بازم می‌تونی اونطور که دلت می‌خواد، زندگی کنی؟
می‌تونی خودت رو دوست داشته باشی؟
وقتی نتونی هرکدوم از این‌هارو انجام بدی، یعنی باختی.
گاهی فرصت بازگشت هست و گاهی هم نه.
سعی کنید برای هدف یا فردی بشکنید که بعد از اون، بتونید زندگی کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
-می‌دونی تلخ ناباوری که بخوای به خودت بقبولونیش، یعنی چی؟
-یعنی چی؟
-یعنی اینکه بهش بگی عاشقتم؛
اما پشتش بنویسی داداشی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
گمشده در رویای خود !
 

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
پشت هر آهی که کشیدم،
یک آرزوی نهفته وجود داشت که هیج وقت به آن نرسیده‌ام.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
یادمه یه بار یکی بهم گفت تو هر چقدرم تلاش کنی، بهش نمی‌رسی چرا خودت رو اذیت می‌کنی؟
جواب دادم:
- تو چرا اگه مامانت دعوات کنه بازم دوسش داری؟
گفت:
-چون مامانمه و من خیلی دوسش دارم.
گفتم:
-دلیلی هم واسه دوست داشتنت داری؟
گفت :
-دوست داشتن واقعی که دلیل نمی‌خواد.
منم بهش گفتم:
-دیدی؟ همینه دوست داشتن واقعی نه دلیل می‌خواد نه منطق؛ وقتی یه نفر رو از ته قلبت بخوای، هیچ کس نمی‌تونه تو رو منصرف کنه و بهت بگه ازش متنفر باش، حتی اگه بره و دیگه برنگرده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
-چرا دوسش داری؟
-چرا اینو می‌پرسی؟!
-می‌خوام مطمئن بشم اشتباه نمی‌کنی.
-خب نمی‌دونم چرا اما یه وقتایی می‌شه که یهویی دلم براش تنگ می‌شه؛ مدام با خودم قربون صدقش میرم، دلم می‌خواد ببینمش، زل بزنم توی چشماش و تا ابد همون طوری بمونیم؛ به تمام کسایی که می‌شناسنش و باهاش حرف می‌زنن، حسودی می‌کنم. دلم می‌خواد فقط و فقط من توی ذهنش باشم و بس. دوست دارم کنارش بشینم و دست بکنم توی موهای خرماییش؛ اون برام حرف بزنه و منم موهاش و ناز کنم؛ دلم می‎خواد بغلش کنم و سفت به خودم فشارش بدم جوری که هیچ کس نتونه ما رو از هم جدا کنه.
بعضی وقتا دلم ازش می‌گیره. می‌خوام باهاش قهر کنم اما تا اسمش می‌افته روی گوشیم، همه چیز یادم میره، دست و پام می‌لرزه و با کلی استرس و هیجان، جواب میدم.
وقتی صداش رو می‌شونم،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
فاصله؟
نمی‌دانم چیست.
وقتی درست جلوی چشمان دلم، جولان می‌دهی!
اما...
غرور و عزت نفس،
این‌ها را خوب می‌شناسم؛
یک روز تو حتی ثانیه‌ای هم دلت تنگ می‌شود.
و دعا کن آن لحظه دلم از دلت نگذشته باشد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
جنون،
یعنی همین!
در عین نخواستن،
برای ماندنش، به هرچیزی چنگ بیندازی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
276
پسندها
2,659
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
تو بودی که آمدی و از من، ویرانه یک عاشق ساختی.
تویی که چشمان عسلیت، انگار خورشیدی پر از نور مهربانی در خود پنهان کرده بود!
و موهای ژولیده‌ای که چقدر جای دستان من در لا به لای موهایت، خالیست؛ چقدر جای من آن جا خالیست که بگویم خسته نباشی ناجی حال دگرگون من!
دلیل انتخابم را هیچ کسی نمی‌فهمد؛ من عاشق مردی شدم که از بچگی کار کرد و زور بازو زد بدون آنکه در باشگاه‌های مختلف وزنه بزند.
پسری که از بچگی مرد بود و مردانه برای برادرش، پدری کرد و برای مادرش، تکیه گاه بود.


#دلنوشته_دلارام(نام حتما در پایین دلنوشته ذکر شود)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا