***
روزی خدا دست به خلق جهان گشود
هر روز آفریدهای به جهان دیده میگشود
با آنکه هرچه خواست، یکی خلق کرده بود
تنهایی همچنان به خدا چهره مینمود
روزها گذشت و خدا فکر چاره بود
روزی خدا قصد به خلق بشر نمود
یکروز بهر سیب، بشر دل ز او زدود
سر پر ز فکرِ مال و زر و جان و جاه و سود
با آنکه زندگی بشر پر ز مال بود
تنهایی همچنان به بشر چهره مینمود
یکروز بشر پشت به مال جهان نمود
آن روز هر چه غیر خدا بود ز دل زدود
آری! بشر توبه به درگاه او نمود
زان روز بشر خسته و تنها دگر نبود