• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته و من باز نوشت| roro nei30 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع roro nei30
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 44
  • بازدیدها 3,109
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

roro nei30

نویسنده انجمن+ نویسنده ادبیات
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/1/18
ارسالی‌ها
2,612
پسندها
44,113
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • #41
صدایت کجاست؟
می خواهم کمی از آن را جمع کنم، گوشه ای از ذهنم ببرم،
آن را پشت میکروفن خونم ببرم تا همه آن را در سراسر وجودم روزانه پخش کنند
نامردی نکن، یک لحظه بیا
صدایم بزن و برو
صدایت را می خواهم برایم بس است.=)
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن+ نویسنده ادبیات
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/1/18
ارسالی‌ها
2,612
پسندها
44,113
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • #42
و خاموشی من بیداد گرصد رسوایی ست
صدای خاموشی من را ناشنوایان هم می شنوند
بشنو، بشنو!
دل من حرف از زلف روان تو دارد
از نگاه زلال تو دارد
و این حرف ها را پشت زبان و سر انگشتانم خاموش گذاشته ام
بشنو رسا ترین آهنگ خاموش را!
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن+ نویسنده ادبیات
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/1/18
ارسالی‌ها
2,612
پسندها
44,113
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • #43
در عجبم از سیاه پوش کنار جاده که همیشه ایستاده است...
همیشه در نگاهم است...
هنگامی که چای می خورم و از پنجره به بیرون خیره می شوم...
با لبخند به من خیره ست.
شب، صبح، در باران، در برف، همیشه آن جا ایستاده است.
می دانی؟ دقیقا وقتی که تو رفتی، دیگر به من نگاه نکردی، تو دیگری سر کوچه ایستاده، جلوی چشمم رژه می رود...
اوه ببخشید! مادرم به من گفته بود کسی آن جا نیست... من فقط توهم می زنم...: )
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن+ نویسنده ادبیات
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/1/18
ارسالی‌ها
2,612
پسندها
44,113
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • #44
دستان تو را به جان می خرم ای حضرت یار!
کلیشه نمی نویسم...
من و دیگران فقط حقیقت را می نویسیم.
حقیقتی که، دستان او نمی گذارند من غم را در دست هایم بگیرم.
حقیقتی که یار من زیباترین چشم ها را دارد.
نمی دانم که یار شما چه گونه است.
اما یار من یار نیست، زندگی ست، تا او را داشته باشم، هرچه دارم زندگی ست.
یار من، معبود من نیست اما معبودم او را به من بخشیده و من عاشق رحمت خدایم هستم.
ای شیرین ترین رحمت پروردگارم، تو را می خواهم.
 
امضا : roro nei30

roro nei30

نویسنده انجمن+ نویسنده ادبیات
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/1/18
ارسالی‌ها
2,612
پسندها
44,113
امتیازها
69,173
مدال‌ها
33
سطح
40
 
  • نویسنده موضوع
  • #45
و قلم سکوت می کند در میان آغوشت. دلبرا عطر تو امضای این دفتر است و من باز هم خواهد نوشت، دور نیست این "باز" !
و من عاشقانه می نویسم از تو و برای تو!¡:)
بدرود ای دفتر زیبای «و من باز نوشت»
 
امضا : roro nei30
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا