دلنوشته دخترماه|mahsaaa کاربر انجمن یک رمان

[MEHR.AFAQ]

به نام خالق ماه و دخترماه


نام دلنوشته:دخترماه
نام نویسنده:mahsaaa
مقدمه:
چقدر غمگین است آدمی که
حرف هایش را به ماه میزند.
و ماه فقط نگاه میکند.
*فقط نگاه...*

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

اینجـــا فونت هــآ خاکستری

ل**ب هــا میخندند

دل آه نه ، فریـــاد ساکت می کشد

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

هرکسی یه خاطراتی داره
که وقتی یادش میاد به یه نقطه خیره میشه
میره توی فکری عمیق اما مهتابی

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

خیلی وقت میشه که دلم
برای کسی تنگ نمیشه!
نه که کسی نباشه، هستن!
اما دل من که دیگه دل نیست
و آدما هم اون آدمای سابق نیستن

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

از روزهایی که بهم خوش میگذره میترسم
دقیقا مثل فیلمایی هستن که وسطاش همه چی عالیه
اما میدونی که حتی اگه قراره خوب تموم بشه همه چی باز
یه سری مشکلات تو راهه
میدونی؟
از روزهایی که توش زیاد میخوابم هم میترسم
از اینکه بدونم یه شب تا صبح قراره فکرام دیوونم کنن

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

خنده هام با تو رفتند
و دیگه هیچ وقت برنگشتند
حالا هم چیزی برام نمونده
جز تنهایی و اشک...

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

میخوام یه چیزی بگم میدونم سخته گفتنش!
ولی تو دیگه مردی!
وقتی اینطوری میشه حالت
وقتی هیچکسی نمیفهمه چی میگی!
وقتی الکی الکی حالت بد میشه!
وقتی راحت ازت میگذرن
به خودت بیا توروخدا
اینطوری ادامه دادن مرده بودنتو ثابت میکنه ها
ثابت کن میتونی زنده باشی
میتونی خوب باشی
توروخدا نذار کسی ناراحتت کنه...

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

مغزم توی سرم سنگینی میکنه
و قلبم توی سینه ام!
این تن من زیادی روی زمین سنگینی میکنه
از همون اول میدونستم اضافی ام...

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

سکوت من هیچوقت از رضایت نبود
اگر می بود از ته دل میخندیدم

#دخترماه

 

[MEHR.AFAQ]

من توی دعواهام و اعصاب خوردی هام
در اتاق رو محکم به هم میکوبم
چهارتا داد و فریاد میزنم
اما
هنوزم گوشم به در هست که یکی بیاد در بزنه ببینه چیشده؟!
میخوام بگم آدم همیشه نیاز داره یکی
نگاهش کنه از بیرون
وگرنه در رو محکم نمیبستم
می بستم؟

#دخترماه